لسان الغیب خواجه شمسالدین محمد بن بهاءالدّین محمد حافظ شیرازی از پرفروغترین ستاره های روشنی بخش فرهنگ و ادب پارسی است که شعر و سخنش همه خصوصیات لازم برای متّصف شدن به سخنی والا را به همراه دارد و می توان گفت : هیچ شاعری به اندازه حافظ ، در اعماق و زوایای ذهن و ضمیر و جامعه ما حضور و نفوذ نداشته است . سخنسرائی برای همه اعصار ؛ قرنها و قشرها. از عارفان تا ادیبان ؛عالمان و شاعران ، از رندان شوریده تا مردان و زنان معمولی ؛ عارف و عامی هر کدام سخن دل خود را در دیوان حافظ می جویند و می یابند و گاه با الهام از او وصف حال خود را می سرایند. شاعری که دیوانش هماره پس از قرآن در مرتبه بالائی از اقبال و انتشار بوده و با قداست و حرمت، در کنار کتاب الهی قرار داده شده است. شاعری که لفظ و معنا را به اوج رسانده و قالب و محتوا را در برترین مرتبت نشانده و فاخرترین تصویرگریها را با حروف در ساحتِ "جمال صورت و معنی" از خود به یادگار گذاشته است . در آن بساط که حسن تو جلوه آغازد مجال طعنه بدبین و بدپسند مباد شفا ز گفته شکرفشان حافظ جوی که حاجتت به علاج گلاب و قند مباد دیوان حافظ ؛ غزل:106 گوته در توصیف حافظ به حق می گوید: ای حافظ ، سخن تو چون ابدیت بزرگ است ؛ زیرا آن را آغا, ...ادامه مطلب
دبندرانات تاگور فرزند دورکنات Dwarkanath و رهبر آیین راج رامهوم روی Raja Rammohum Royپدر شاعر، فیلسوف، موسیقیدان و چهرهپرداز بنگالی رابیندرانات تاگور فردی ادیب بود و اشعار فارسی مخصوصاً سروده های حافظ را از حفظ بود و بعنوان یکی از حافظان دیوان خواجه معروف گشت. وی از خاندان برهمنان هند بود و به جوانمردی و بخشندگی شهرت داشت ؛ بنیانگذار خاندان مردی به نام پَنچامَن کوشاری بود. از آنجا که دبندرانات مردی دیندار و پارسا بود از سوی هندوان لقب مهاریشی -را که لقبی ویژه رهبران دینی است ؛ یافت . مهاریشی چهارده فرزند داشت بزرگترین پسرش دویجیندرانات نام داشت که مردی دانشمند بود و دستی نیز در فلسفه ؛شعر ؛ ریاضی ؛ موسیقی و ادب داشت ؛ وی در سال ۱۹۲۶ درگذشت. دومین پسر او ساتیندرانات نام داشت که برخوردار از دانش سانسکریت و مسلّط به زبانهای بنگالی و انگلیسی بود. سومین پسر او همندرانات که در چهل سالگی درگذشت پنجمین پسرش جویتیریندرانات نام داشت که شاعر،نویسنده ، موسیقیدان و همچنین مردی میهن پرست بود که تاثیر بسیاری بر کوچکترین و معروفترین پسر دبندرانات برادر دانشورش رابیندرانات گذاشت . وی در سال ۱۹۲۵ درگذشت. از دختران او می توان به سودامینی اشاره داشت که پرستار پدرش و نیز برادر خردسالش رابیندرانات بود ،دیگری که پنجمین دختر مهاریشی هم بود سورناکوماری نام داشت که نویسنده و موسیقیدانی آزادیخواه, ...ادامه مطلب
یادداشتهای تلگرامی (31) سالروز وفات مولانا در سالگرد وفات حضرت مولانا جلال الدین قرار داریم ؛ نادره ای شگرف با جایگاهی بی بدیل در قله معرفت و معنویت . متفکری زرف اندیش و شوریده ای سبکبال که ملت عشق را بنیاد می نهاد و راه و رسم عاشقی یاد داد . مرشدی بصیر که کتاب مثنوی و آثار منثورش عالیترین مفاهیم معرفتی را تبیین می کند و شوریده ای بی آرام که به سان آتش فشانی فعال در دیوان شمس اوج می گیرد و سر بر آستان جانان و آسمان معرفت می ساید و با دست شُستن از تمام تعینات حتی الفاظ و واژگان ؛ سر به سر لفظ و عبارت را می سوزد و در هیأت دیوانه ای کبیر عقل جزوی را به تمام فرو می نهد و دیوان کبیر را می سراید چند ازین الفاظ و اضمار و مجاز سوز خواهم سوز با آن سوز ساز آتشی از عشق در جان بر فروز سر بسر فکر و عبارت را بسوز عاشقان را هر نفس سوزیدنیست بر ده ویران خراج و عشر نیست روح شعله وری که آتش در بیشه اندیشه ها زد و با ترسیم افقهای متعالی چشم اندازی تازه فراروی تشنگان معرفت گشود. مولانا این "جانِ شیفته" در چنین روزهائی به اصل خود رجعت کرد و جان عاریت تسلیم جانان نمود هرچند در این خاکدان نیز افلاکی زیست و جز تجلّیات معبود جلوه ای برایش جاذبه نداشت . روز عروجش عُرس نام گرفت که برای آن جان سوخته در آتش فراق مبارک روزی ب, ...ادامه مطلب
تأمّلات (Meditations) مجموعهای از دیدگاههای مارکوس أورِليوس آنتونیوس (121_180 م) فیلسوف رواقی و از امپراتوران روم [شانزدهمین امپراتور] در سده دوم میلادی است که ظاهرا در سالهای ۱۷۰ تا ۱۸۰ میلادی در قالب نوشته هایی کوتاه در ارتباط بااصول اخلاق درب,یادداشتهای,تلگرامی,تأمّلات,أورِليوس ...ادامه مطلب
در یک جمع بندی کلّی شاخصهای زندگی هر انسان عبارتند از : 1_خوبی 2_خوشی 3_ارزشمندی و کلّا زندگی هر کسی از این سه منظر قابل بررسی و امتیاز دهی می باشد که می توان به طول ؛عرض و ارتفاع زندگی تشبیه کرد . خوبی زندگی را التزام و تخلّق به فضیلتهای اخلاقی ,یادداشتهای,تلگرامی,ارزشمند ...ادامه مطلب
استادم می فرمود: بندگی با سه فضیلت : تابندگی ؛ بالندگی و بارندگی نمود پیدا می کند و به فعلیت می رسد. تابندگی و پرتو افشانی که :«کار مردان روشنی و گرمی است»مولانا در غزلی خود را غلام آفتاب می داند و می گوید: چو غلام آفتابم هم از آفتاب گویم نه شبم نه شب پرستم که حدیث خواب گویم غزل:1621 ,یادداشتهای,تلگرامی,بندگی,تابندگی ...ادامه مطلب
مولانا در ابیاتی از دفتر دوّم مثنوی گوید: ﭼﻮﻥ ﺑﻪ ﻫﺮ ﻓﮑﺮﯼ ﮐﻪ ﺩﻝ ﺧﻮﺍﻫﯽ ﺳﭙﺮﺩ ﺍﺯ ﺗﻮ ﭼﯿﺰﯼ ﺩﺭ ﻧﻬﺎﻥ ﺧﻮﺍﻫﻨﺪ ﺑﺮﺩ ﭘﺲ ﺑﺪﺍﻥ ﻣﺸﻐﻮﻝ ﺷﻮ ﮐﺎﻥ ﺑﻬﺘﺮﺳﺖ ﺗﺎ ﺯ ﺗﻮ ﭼﯿﺰﯼ ﺑﺮﺩ ﮐﺎﻥ ﮐﻬﺘﺮﺳﺖ ﻫﺮﭼﻪ ﺗﺤﺼﯿﻠﯽ ﮐﻨﯽ ﺍﯼ ﻣﻌﺘﻨﯽ ﻣﯽ ﺩﺭ ﺁﯾﺪ ﺩﺯﺩ ﺍﺯ ﺁﻥ ﺳﻮ ﮐﺎﯾﻤﻨﯽ دنیا به واقع بازاری به وسعت خودش می باشد و ما همواره و در هر آن در این دنیا در حال داد و ستد هستیم "الدُّنْيَا,یادداشتهای,تلگرامی ...ادامه مطلب
چو غلام آفتابم هم از آفتاب گویم نه شبم نه شب پرستم که حدیث خواب گویم غزل:1621 و در غزلی دیگر خود را غلام ماه می داند و می گوید: من غلام قمرم غیر قمر هیچ مگو پیش من جز سخی شمع و شکر هیچ مگو ,یادداشتهای,تلگرامی,مردان,روشنی ...ادامه مطلب
اشک حرم نشین نهانخانه مرا زان سوی هفت پرده به بازار میکشی غزل:459 اشکم احرام طواف حرمت میبندد گر چه از خون دل ریش دمی طاهر نیست غزل:70 4_ شهریار به گفته استاد شفی,یادداشتهای,تلگرامی,شهریار,اقلیم ...ادامه مطلب
مولانا در انتهای نی نامه گوید: در نیابد حال پخته هیچ خام پس سخن کوتاه باید والسلام و با این بیت "نی نامه" مثنوی پایان می یابد . در ادامه و بیت بعد که از اینجا مولانا می گوید و حسام الدین چلبی و شاگردانش می نویسند ؛ گوید: بند بگسل باش آزاد ای پسر چند باشی بند سیم و بند زر گوئی در جواب این پرسش مقّدر که چگونه می توان این سخنان و حال پختگان را دریا,یادداشتهای,تلگرامی,رهایش ...ادامه مطلب