با وجود تاثيرپذيري مارکوس أورِليوس از افكارِ افلاطون ، هراكليتوس و كلبيون وی چنانکه گفته شد : به عنوان يك فيلسوفِ رواقي شناخته مي شود که محبوبیت زیادی میان مردم روم داشت و بخاطر تعلق خاطرش به فلسفه ؛ او را آرزوی برآورده شدهِ افلاطون میدانستند ؛ هرچند وی چندان علاقه ای به طرح مدینه فاضله افلاطون نداشت.
دیدگاه اصلی وی پیوستگی فرد با کل عالم بود و از نظر وی تنها همین امر است که به زندگی آدمی که چنین بی قرار و ناپایدار است معنی می دهد. او خود را شهروند عالم تلقی می کرد و خود را دارای دو وطن می دانست: « از آن حیث که انسانم جهان را وطن خود می شمارم و از آن حیث که نام من مارکوس أورليوساست ؛ وطنم روم است ! می دانم تنها چیزی نیکوست که به این هر دو وطن سود رساند.»
کتاب تأمّلات در عین کم حجم بودن ؛ سرشار از گزین گویه های ارزشمندست که ذیلا سه توصیه کاربستی از آنها آورده می شود:
بدان که دیگران فقط اگر و فقط اگر به آنها اجازه دهید ؛ می توانند باعث رنجشتان شوند به خاطر بیاورید آخرین باری که دوست ؛ آشنا یا غریبه ای به شما توهین کرد و شما را ناراحت و رنجور کرد؛ شما تصمیم گرفتید که کلمات شخص مذکور ؛ شما را برنجاند به جای اینکه تصمیم بگیرید او را نادان و جاهل بدانید.
مساله این است که واقعاً انسان خوبی باشیم ! نه آن که دادِ سخن بدهیم که انسان خوب باید چنین و چنان باشد.
اگر زمانی در دلت نسبت به کسی احساس ؛ عصبانیت و نفرت کردی و خواستی تلافی کنی ؛ یکی از بهترین راه های تلافی کردن این است که سعی کنی مثل او نباشی .
برچسب : یادداشتهای,تلگرامی,تأمّلات,أورِليوس, نویسنده : farshiyaa2 بازدید : 105