بهار جانها(16)

بهار بهار صلای سعی می دهد ؛ شور زندگی در کالبد طبیعت می دمد ؛ میل به رهایش را[چنانکه اشاره شد] در رویش جان و پویش به تصویر می کشد ، خاکی بودن را تعلیم می دهد ویادآور می شود باور کنیم روزگار می گذرد

ناديده فروردين مه ارديبهشت شد
خرداد و تير تير صفت از نظر گذشت

مرداد رفت و دولت شهريوری و مهر
آبان به يک دو موج چو آبی ز سر گذشت

آذر چو برق آذر و دی همچو باد دی
بهمن سپندوار برون جست و در گذشت

رشید یاسمی

عُمر را دریابیم و آنات گذرای آن را با مهرباری ماندگار سازیم

غنیمتی شِمُر ای شمع وصلِ پروانه

که این معامله تا صبحدم نخواهد ماند

حافظ،غزل:179

فرصت را برای خوب بودن مغتنم شماریم که "نکویی اهل کرم " است که ماجور و ماندگار می باشد

بدین رَواقِ زَبَرجَد نوشته‌اند به زر

که جز نِکوییِ اهلِ کرم نخواهد ماند

حافظ،غزل:179

و دل به این توصیۀ لسان الغیب سپاریم:

چو غنچه گر چه فروبستگیست کار جهان

تو همچو باد بهاری گره گشا می‌باش

حافظ؛غزل:274