کار ملک است آن که تدبیر و تأمل بایدش(1)

ساخت وبلاگ

 هو

برخوردار بودن از قوه اختيار و انتخاب از ارزشمندترين و در عين حال حساس ترين امتيازاتِ انسان در قياس با ديگر مخلوقات و موجودات مي باشد كه آدمي مي تواند در دو راهي و چند راهي يكي را بر ديگري يا بقيه ترجيح دهد و شايد يكي از مصاديق « امانت » در آيه ماقبل آخر سورة مباركة احزاب كه مي فرمايد: « نَّا عَرَضْنَا الْأَمَانَةَ عَلَى السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَالْجِبَالِ فَأَبَيْنَ أَنْ يَحْمِلْنَهَا وَأَشْفَقْنَ مِنْهَا وَحَمَلَهَا الْإِنْسَانُ... » ، (امانت [خويش] را بر آسمانها و زمين و كوهها عرضه داشتيم ، ولي از پذيرفتن آن سرباز زدند، و از آن هراسيدند ، و انسان آن را پذيرفت ...) ، (احزاب ، 72) قوة اختيار و انتخاب باشد. [به مصداق ديگر امانت از مصاديق متعدد آن ذيلاً اشاره خواهد شد ]. و در آيات ديگري نيز به توان گزينش انسان تصريح مي كند: مثلاً در سورة انسان مي فرمايد: « إِنَّا هَدَیْنَاهُ السَّبِیلَ إِمَّا شَاكِراً وَ إِمَّا كَفُوراً » ، ( انسان ، 3) يا در سورة بلد مي فرمايد : « وَ هَدَیْناهُ النَّجْدَیْنِ» ، ( بلد ، 10 ) و در فرازي از قرآن به توان تمرّد انسان از اوامر و نواهي خداوند اشاره مي كند كه با پيروي از نفس و فقدان بصيرت بيراهه را بر راه صحيح ترجيح مي دهد : « وَأَمَّا ثَمُودُ فَهَدَيْنَاهُمْ فَاسْتَحَبُّوا الْعَمَى عَلَى الْهُدَى» ، (فصلت ، 17) از اهداف ارسال رسل و انزال كتب نيز تبيين راه و چاه براي انسان مي باشد كه انسان با استفاده از سراج عقل و صراط مستقيم تبيين شده توسط وحي از سقوط در ورطه هلاكت و ضلالت در امان باشد . زندگي انسان در مختصرترين تعريف از منظري ، حكايت انتخابهايش مي باشد كه دنبال چه چيزي و چه كسي مي باشد ، كدام را برمي‌گزيند و كدام را فرومي نهد .«ما دل به عشوه که نهیم اختیار چیست؟!»

از جهـان دو بانگ مي آيد به ضد                       تا كدامين را تو بـاشي مستعد

آن يكـي بانـگش نشـور اتقيــا                         و آن يكي بانگش فـريب اشقيا

اي خُنك آن كـو ز اوّل آن شنيد                        كش عقول و مسمع مردان شنيد

                                                                مثنوي معنوي ، دفتر چهارم ، ابيات : 1622- 1623 و 1630

 ارزش و امتياز انسانها نسبت به هم نيز در همين انتخابهايشان نمود پيدا مي كند . « هر چيز كه اندر پي آني ، آني »

نکته مهم اینکه آدمی اغلب در تشخیص راه صحیح گرفتار "نفس مسوّله " یا جاذبه های ظاهری می گردد و از تشخیص صائب باز می ماند.بابا طاهر [که عارف بزرگی بوده و تعدادی از دوبیتی هایش در عین سادگی ظاهری از معنی عمیقی برخوردارند به گونه ای که عارفی مانند عین القضاه بر آنها شرح نوشته و شهریار دوبیتی های بابا طاهر را چکیده دیوان حافظ و غزلیات حافظ را شرح دوبیتی ها می داند] گوید:

تو که ناخوانده ای علم سماوات                            تو که نابرده ای ره در خرابات 

تو که سود و زیان خود ندانی                               به یاران کی رسی هیهات هیهات

در موارد عدیده ای حتی بدون غرض ورزی ؛ احساس بر انسان غالب می آید و او را از تشخیص سود و زیان واقعی باز می دارد .این دنیا "دارالغرور" است و انسان ؛ مستعد فریب خوردن؛مگر کسانی که از بصیرت و دیده وری به کمال برخوردارند و از پوسته و کف گذشته؛به هسته و عمق رسیده اند

   گر نبودی عکس آن سرو سرور                      پس نخواندی ایزدش دار الغرور

این غرور آنست یعنی این خیال                         هست از عکس دل و جان رجال

جمله مغروران برین عکس آمده                         بر گمانی کین بود جنت‌کده

می‌گریزند از اصول باغها                                  بر خیالی می‌کنند آن لاغها

چونک خواب غفلت آیدشان به سر                     راست بینند و چه سودست آن نظر

                                                                                       مثنوی ؛ دفتر چهارم

از موارد و مصاديق انتخاب ، برگزيدنِ اشخاصي است كه خود را براي قبول مسئوليت هايي در عرصة اجرا ، تقنين ، مديريت و ... به عنوان نامزد مطرح مي كنند و ديگران وكالت انجام واجراي اين امور را به آنان موكول و محوّل مي نمايند. در واقع شخص انتخاب شده اگر بر اساسِ روشهاي سالم انتخاب شود ؛نمايندة خرد جمعي و تراز معرفتي غالب افراد آن سرزمين خواهد بود چنانکه علی (ع) فرماید: «رَسولُكَ تَرجُمانُ عَقلِكَ» لذا با توجه به اهميت بالاي انتخاب اوّلاً بايد نسبت به آن بي تفاوت نبود و با جديّت در گزينش كسي كه قرار است تصدي اين مهم را برعهده بگيرد شركت داشت و به هيچ وجه شركت كردن را مثلاً دون شأن خود نپنداشت! يا مثلاً رأي واحد خود را در نتيجة  نهايي موثر ندانست و ثانياً در شخص در نظر گرفته شده براي اين امر هم با دقت و ديده‌وري تمام ، برخوردار بودن از شرايط لازم براي اين امر را ولو به صورت نسبي اطمينان يافت و در بدترين شرايط هم بين كساني كه نامزد شده اند تلاش كرد كسي عهده دار اين مسئوليت شود كه از صلاحيت بيشتري [ يا ناصالح بودن كمتري ] براي تصدّي اين امر برخوردار شود در هر صورت بي تفاوت بودن و بي‌اعتنايي نمودن به نفس انتخابات هيچگونه توجيهي ندارد . دقت و همدلی امروز مانع حسرت و ندامت فردا می گردد . 

 چند مورد از اصلي ترين شرايط لازم براي نامزدهای انتخاباتی ؛ عبارتند از :

1. امنيت جاني و رواني شهروندان را تا حد امكان تثبيت نموده و گسترش دهد ، امنيت از مهمترین "مطلوبات اجتماعی جمعی"در کنار رفاه ؛آزادی ؛عدالت و...می باشد و از چنان اهميتي برخوردار است كه قرآن در سوره «قريش» مي فرمايد : بايد صاحب اين خانه را پرستش كنند كه « وَآمَنَهُمْ مِنْ خَوْف» ، (قريش ، 4) . به جان شهروندان اعم از موافق و مخالف نهايت حرمت را قايل باشد و بداند كه اين جان، ارزشمندترين سرماية يك انسان و يك موجود زنده مي باشد كه با سلب شدن اين سرمايه، فرصت حيات از او گرفته مي شود و به اصطلاح دستش از اين دنيا قطع مي گردد ، قرآن چنان ارزش و اهميتي برای جان انسان قايل است كه مي‌فرمايد : « مَن قَتَلَ نَفْسًا بِغَيْرِ نَفْسٍ أَوْ فَسَادٍ فِي الْأَرْضِ فَكَأَنَّمَا قَتَلَ النَّاسَ جَمِيعًا وَمَنْ أَحْيَاهَا فَكَأَنَّمَا أَحْيَا النَّاسَ جَمِيعًا ۚ» ،‌( مائده ، 32) . استاد جعفري (ره) نوشته اند [يا از خودشان شنيده‌ام دقيقاً به خاطر ندارم ] كه : در حالات اميرالمؤمنين علي (ع) نقل شده است كه فرمود: جنگ را بعدازظهر آغاز كنيم ، سپاهيان گفتند: اجازه بدهيد جنگ را فردا صبح شروع و با توان بيشتري با دشمن مقابله كنيم ، حالا خسته هستيم ، حضرت در پاسخ فرمود : « چون خسته هستيد مي خواهم جنگ حالا شروع شود تا تلفات كمتري داشته باشد !» تحذيري كه در روايات نسبت به ترور و قتل غافلگيرانه يك انسان حتي دشمن و معاند مطرح است شايد از ارزش جان ( حتي جان يك مخالف و دشمن) نشأت گرفته باشد. سياست‌مرداني كه در عرصة تاريخ به خوشنامي ماندگار شده اند كساني بودند كه جان انسان برايشان مهم بود و برايش ارزش قايل بودند،جان انسان از چنان اهمیتی برخوردار است که اگر کمترین ابهامی در اثبات جرم وجود داشته باشد با توجه به اصل:«تدرئ الحدود بالشبهات » از کیفر و مجازات صرف نظر می شود والبته این مطلقا به معنی سهل انگاری و فراهم ساختن زمینه به هرج و مرج نیست بلکه به اهمیت جان آدمی دلالت می کند .

2.اهمیت دادن به آبرو و کرامت انسانها:

همچنين در كنار اهمتمام در حفظ نفس ، كرامت نفس را نيز پاس بدارد و به انسان به عنوان       « انسان العين » عالم خلقت به تعبير ابن عربي ارزش قايل شود .نقل است: پير مرد نابينايى، در حال گدايى، بر اميرمؤمنان علی‌بن‌ابی‌طالب علیه‌السلام گذشت."مَرَّ شَيخٌ مَكفُوفٌ كَبيرٌ يَسألُ" امام پرسید:: اين مرد كيست و چرا گدايى مى كند؟فَقالَ أميرُالمُؤمِنينَ: ما هذا؟ گفتند: "نصرانى است" فقالُوا : يا أميرَالمُؤمِنينَ! نَصرانيٌّ! امام علیه‌السلام فرمود: تا آن زمان كه قدرت كار كردن داشت از او كار كشيديد و اينك كه پير شده و قدرت كار كردن ندارد، از تأمين روزى وى دريغ مى ورزيد؟  از بيت المال زندگى او را تأمين كنيد.فَقالَ : استَعمَلتُمُوهُ حَتّى إذا كَبُرَ و عَجَزَ مَنَعتُمُوهُ ، أنفِقُوا عَلَيهِ مِن بَيتِ المالِ . (وسائل الشيعه، جلد15، صفحه: 66)
نیز : اميرالمؤمنين (ع) شخصي را ديد و احساس كرد در تنگناي معيشتي واقع است و به مساعدت نياز دارد ، مبلغي به او كمك كرد اطرافيان گفتند : يا اميرالمؤمنين ! صبر مي‌كرديد تا نياز خودش را مطرح مي كرد ، علي (ع) فرمود : شما مي گوئيد : من صبر مي كردم تا او با سوال و اظهار نياز پيش من ، غبار ذلّت سوال بر چهره اش كه فقط بايد در محضر خداوند خاضع و منكسر باشد بنشيند؟ آن بزرگوار از كريماني بود كه به سائل مجال و فرصت عرض حاجت نمي دهد و پيش از مطرح ساختن نياز خود ،خواسته اش را برآورده مي سازند:«گوش اين طايفه آواي گدا نشنيده » . ممانعت آن حضرت از اينكه كساني كه به استقبال آن حضرت در شهر انبار آمده بودند پشت سرش بدوند نيز شايد از توجه به كرامت انسان ناشي مي شد .همچنین به طریق اولی کرامت زنان را پاس بدارد ،این عبارت از یکی از چهره های معروف و تاثیر گزار فلسفه و سیاست سخن صوابی است که: تراز معرفتی و اخلاقی شهروندان یک جامعه با جایگاه اجتماعی زنان در آن جامعه نسبت مستقیم دارد .در رابطه با اهميت آبرو و حيثيت انسان حكايتي كه ظاهراً ارتباطي با موضوع ندارد ولي به عنوان نمونه و الگوی يك زندگي اصیل و معنوي مثالی خواندنی  است به ياد دارم كه استاد همايي مي گويد : شب عيد غدير در مجلسي شخصي يكي از اشعار مرا كه سالها پيش در منقبت اميرالمؤمنين (ع) سروده بودم به عنوان شعر خودش خواند و چون لغات ثقيلي داشت بعضاً ابيات و عبارات را غلط مي خواند ، پس از تمام شدن مجلس من نزد او رفتم و گفتم : آقا ! از شعرتان استفاده كردم ولي به نظرم چند مورد اشتباه قرائت فرموديد ، گفت : شعر خودم است هر جور دلم بخواهد مي خوانم! من لحظه اي انديشيدم كه آيا شعر من اين اندازه ارزش دارد كه با گفتن صريح سخن، يك انسان [ هرچند مرتكب به سرقت ادبي] را شرمسار و منفعل كنم و آبرويش را ببرم؟ ديدم دلم نمي آيد و هيچ عكس العملي نشان ندادم.علی(ع)می فرماید:رستگار کسی است که دستش به خون مظلوم و زبانش به آبروی مردم آلوده نباشد. فرزند یکی از علمای بزرگ معاصر گوید:از پدرم پرسیدم اگر فقط یک توصیه و نصیحت داشته باشی؛چه می گوئی ؟ گفت: می گویم:با آبروی انسانها بازی نکنید!

 منظور توجّه داشتن به حرمت انسان مي‌باشد كه نبايد از آن غافل بود . حال ممكن است كسي كه با اين نگاه به انسان مي نگرد در ميان جمعي كه منافع شخصي و دنيويشان اولوّيت دارد از ديگران عقب بماند و مغبون شود ولي در واقع بُرد نهايي با كسي است كه چنين نگاهي به انسان دارد . به تعبير دكتر شريعتي : گول خوري بزرگوار بودن بهتر از گول زني كوچك خوار بودن است .حضرت امیر المومنین (ع)می فرماید:"المومن غِرّ کریم"،(مومن گول خوری بزرگ منش است).از زرنگی های شیطنت آلود احتراز می کند و با چنگ زدن به هر وسیله ای زمینه رسیدن به هدف را فراهم نمی کند.

+ نوشته شده توسط سیامک مختاری در پنجشنبه بیست و هشتم اردیبهشت ۱۳۹۶ و ساعت 10:47 |
ازدواج و زندگی مشترک (2)...
ما را در سایت ازدواج و زندگی مشترک (2) دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : farshiyaa2 بازدید : 102 تاريخ : سه شنبه 9 خرداد 1396 ساعت: 23:02