۵. مثبت نگري: از ديگر عواملي كه موجب شادي و ابتهاج ميگردند تغيير دادن نگاه از نگرش منفي انگارانه به سمت نگرش مثبت انگارانه ميباشد كه نوعاً در اغلب موارد ميتوان به چنين نگاهي رسيد و نيز معنايابي از وقايع و معنا بخشيدن در حالت مثبت و مفيد آنها.
اگر ميخواهيم شادمان باشيم بايد شاد فكر كنيم و نگاهمان را نيز اصلاح كنيم. شخصي ميگويد: در گرماي تابستان شب پنجره را باز گذاشته و خوابيده بودم كه ناگاه با صداي آواز شخصي از خواب بيدار شدم، از جايم بلند شده و لب پنجره رفتم و با تندترين الفاظ آن شخص آواز خوان را مورد عتاب و خطاب قرار دادم كه هيچ فهم و شعور سرت ميشود؟ اين وقت شب صدايت را بلند كردهاي و هيچ ملاحظه نميكني كه ممكن است كسي خوابيده باشد، آن شخص راهش را گرفت و رفت و من هم تا صبح خوابم نبرد، صبح كه خسته و ناراحت سرِكار ميرفتم يكي از همسايگان كه بانوئي شاعره بود به صورت اتفاقي در كوچه مرا ديد و احوالپرسي كرد.گفتم راستش حالم اصلاً خوب نيست، وقتي علتش را پرسيد گفتم: ديشب شخصي با آوازش از خواب بيدارم كرد و پس از آن ديگر تا صبح خوابم نبرد، گفت: عجب! تو هم صداي او را شنيدي؟ چقدر قشنگ ميخواند، من وقتي صدايش را شنيدم، غزلي گفتم، بگذار چند بيتش را برايت بخوانم و در ادامه شروع به خواندن شعر خود كرد كه:
گوئي اي رهگذر از حال دلم باخبري كه به هر نالهات از سينه برآيد شرري
مگر اين ناله من از بر ديوار گذشت كه در افتاد به دامــان دل رهگذري
من شگفتزده گوش ميدادم و با خود ميگفتم: اتفاقي كه مرا تا حدّ جنون عصباني ساخته او را چنان به وجد آورده كه شعري هم گفته! اتفاق يكي است ولي نوع مواجهه اينقدر متفاوت است. ميگويند: پس از نماز معروف استسقاي آيتاله خوانساري از او پرسيده بودند: شما كه به نماز براي طلب باران رفتيد فكر نكرديد كه اگر يك وقت دعايتان مستجاب نشود چه ميشود و چه ضربهاي به اعتبار شما وارد ميشود؟ آيتاله خوانساري در پاسخ گفته بود: اتفاقاً در آن صورت خوب ميشد و نفس من مقداري شكسته ميشد! منظور تفاوت نگاه و نوع نتيجهگيري ميباشد، براي انسانهاي شاد نوعاً نتيجهگيري به گونهاي است كه آنها ناراحت نميشوند و به وجه مثبت وقايع نگاه ميكنند. نوعاً اگر بخواهيم شاد باشيم بايد همواره شاد فكر كنيم. گوته ميگويد: ميتوان گفت: وجود خار در گل موجب ناراحتي است و ميتوان گفت: وجود گل در خار موجب زيبائي و شادي است. [نگاه از دو منظر متفاوت به یک پدیده] براي شاد بودن می توان با يك آموزش و عادت تدريجي، ذهن خود را نسبت به افكار منفي و ناخوشايند مسدود نموده و به اصطلاح «فيلترينگ» كرد. واقعا ذهن در مواردي به يك كاميون حمل زباله تبديل ميشود كه نبايد اجازه تبديل به چنين وضعيتي را به ذهن داد. همه ما تجربه كردهايم كه اگر تعريف و محبّتي نسبت به خود ببينيم يا بشنويم شايد پس از مدّت كوتاهي فراموش شود يا در حالت عادي به ذهنمان دوباره و چندباره خطور نكند ولي اگر كسي سخن ناروا و ناخوشايندي بشنود مدام آن سخن ذهن او را مشغول ميسازد. اين به واقع در سادهترين و كمضررترين تشبيه مانند حمل يك سطل پر از اقسام آلودگيها ميباشد. ديدن و تمركز روي زيبائيها قدري سرشتي و مقدار زيادي اكتسابي ميباشد. ميتوان پنجرههاي كثيف و شيشههاي لكهدار را ديد و به آنها خيره و متمركز شد و ميتوان از پشت آنها به مناظر چشمنواز نگاه كرد. ديپاك چوپرا ميگويد: انديشههاي شاد مولكولهاي شاد ميآفرينند همچنين معنايابي از زندگي و وقايع آن. «نيچه» جمله معروف و خوبي دارد كه: اگر «چرائي» زندگي را بدانيم «چگونگي» براي ما قابل تحمل ميگردد. همچنين در معنا درماني كه توسط دكتر «ويكتور فرانكل» پايهگذاري شده به معنايابي از وقايع توجه ميكند و با توجه به معنايابي انسان گرفتار انفعال، سرخوردگي و نااميدي نميشود. «ويكتور فرانكل» در دوراني از زندگي خود كه در اسارت نازيها در آلمان بود ميديد كه نااميدي و سرخوردگي چگونه اسيران را به سوي مرگ سوق ميدهد و با تأمل در آنها عامل عمدة مرگ آنها را همين سردرگمي و نيافتن معنا در زندگي ميبيند و «معنا درماني» را بنا مينهد كه انسان، خود به زندگي خودش معني ميدهد. در احاديث و متون ديني نيز به مثبتنگري توصيه شده است. پيامر اكرم (ص) در آخرين لحظات حيات با بركتشان ميفرمايند: «حسّنوا بالله ظنونكم» و اميرالمؤمنين (ع) نيز ميفرمايد: «تفاّل بالخير تنجَح» نوع نگاه چندان مهم و تعيين كنده ميباشند كه «شكسپير» ميگويد: خوب و بد وجود ندارند، نوع نگاه ماست كه وقايع را خوب و بد ميكند «اسپنسر» گويد: ذهن ماست كه خوشبختي و بدبختي، غم و شادي را ترسيم ميكند.
برچسب : نویسنده : farshiyaa2 بازدید : 111