در آفرینش های هنری و از جمله آنها تصویر گریهای شاعرانه ، رنگ ؛ جایگاه مهم و چشمگیری دارد و این در اشعار با درونمایه طبیعت گرایانه نظیر اشعار منوچهری پر رنگتر می باشد . در سروده های حافظ نیز رنگ در بیش از سی مورد با معانی مختلف به کار رفته و ابیات متعددی با توجه به رنگ و آمیختن رنگها با همدیگر آمده است که از جمله آنها عبارتند از :
سبزست در و دشت بیا تا نگذاریم دست از سر آبی که جهان جمله سزاست
غزل:29
خوش بود لب آب و گل و سبزه و نسرین افسوس که آن گنج روان رهگذری بود
غزل:216
مزرع سبز فلک دیدم و داس مه نو یادم از کِشته خویش امد و هنگام درو
غزل:407
گر چنین چهره گشاید خط زنگاری دوست من رخ زرد به خونابه منقش دارم
غزل:326
غلام همت آنم که زیر چرخ کبود زِ هرچه رنگ تعلق پذیرد آزاد است
غزل:37
به عشق روی تو روزی که از جهان بروم ز تربتم بدمد سرخ گل بجای گیاه
غزل:416
گر پرتوی زتیغت برکان و معدن افتد یاقوت سرخ رو را بخشند رنگ کاهی
غزل:489
بلبل عاشق تو عمر خواه که آخر باغ شود سبز و شاخ گل برآید
غزل:232
مه جلوه ی نماید بر سبز خنگ گردون تا او به سر درآید بر رخش پا بگردان
غزل:384
به چشم کرده ام ابروی ماه سیمایی خیال سبز خطی نقش بسته ام جایی
غزل:491
رنگ سیاه در موارد متعددی از ابیات دیوان خواجه بکار رفته است از جمله :
به مژگان سیه کردی هزاران رخنه در دینم بیا کز چشم بیمارت هزاران درد برچینم
غزل:354
دارم از زلف سیاهش گله چندان که مپرس که چنان زو شده ام بی سرو سامان که مپرس
غزل:271
ندانم از چه سبب رنگ آشنایی نیست سهی قدان سیه چشم ماه سیما را
غزل:4
بر آتش رخ زیبای او بجای سپند بجای خال سیاهش که دید به دانه
غزل:427
گناه چشم سیاه تو بود و گردن دلخواه که من چو آهوی وحشی ز آدمی برمیدم
غزل:322
ما نگوییم بد و میل به ناحق نکنیم جامه کس سیه و دلق خود را از زرق نکنیم
غزل:378
رنگ کبود نیز در دیوان حافظ مطرح شده است:
گر مساعد شودم دایره چرخ کبود هم به دست اورمش باز به پرگار دگر
غزل:252
رنگ فیروزه ای نیز که در هنر نگارگری و معماری اسلامی جایگاه ویژه ای دارد مورد توجه حافظ بوده و در ترکیباتی مانند چرخ فیروزه ؛ خاتم فیروزه و فیروزه بواسحاقی بکار برده است.
بجز آن نرگس مستانه که چشمش مرساد زیر این طارم فیروزه کسی خوش ننشست
غزل:24
زجام گل دگر بلبل چنان مست می لعل است که زد بر چرخ فیروزه صفیر تخت فیروزی
غزل:454
چون امکان خلود ای دل در این فیروزه ایوان نیست مجال عیش فرصت دان به فیروزی و بهروزی
غزل:454
راستی حاتم فیرزوه بواسحاقی خوش درخشید ولی دولت مستعجل بود
غزل:207
همچنین رنگ زبرجد [سبز] نیز در بیتی بکار رفته است :
بر این رواق زبرجد نوشته اند به زر که جز نیکویی اهل کرم نخواهد ماند
غزل:179
حافظ به رنگ سنگهای قیمتی که یکی از موارد کاربری آنها نگین انگشتر می باشد نیز توجه داشته و می گوید:
اگر به رنگ عقیقی شد اشک من چه عجب که مهر خاتم لعل تو هست همچو عقیق
غزل:298
و در بیتی دیگر گوید :
من که از یاقوت و لعل اشک دارم گنج ها کی نظر در فیض خورشید بلند اختر کنم
غزل:346
همچنین رنگ قرمز با عبارت ارغوان در بیت ذیل آمده است
می نماید عکس می در رنگ روی مهوَشت همچو برگ ارغوان بر صفحه سرخ غریب
غزل:14
گر پرتوی زتیغت بر کان و معدن افتد یاقوت سرخ رو را بخشند رنگ گاهی
غزل:489
بیار از آن می گلرنگ مشکبو جامی شرار رشک و حسد در دل گلاب انداز
غزل:263
و بیتی دیگر در اشاره به رنگ سرخ گوید:
بوی بنفشه بشنو و زلف نگار گیر بنگر به رنگ لاله و عزم شراب کن
غزل:395
اشاره به رنگ زرد در تشبیه رخسار معشوق به گل نسرین در بیت ذیل :
آنکه رخسار تو را رنگ گل و نسرین داد صبر و آرام تواند به من مشکین داد
غزل:112
خوش بود لب آب و گل و سبزه و نسرین افسوس که آن گنج روان رهگذری بود
غزل:216
سبزست در و دشت بیا تا نگذاریم دست از سر آبی که جهان جمله سرابست
غزل:29
گر چنین چهره گشاید خط زنگاری دوست من رخ زرد به خونابه منقش دارم
غزل:326
به عشق روی تو روزی که از جهان بروم ز تربتم بدمد سرخ گل بجای گیاه
غزل:416
ازدواج و زندگی مشترک (2)...برچسب : دیوان, نویسنده : farshiyaa2 بازدید : 104