سخنی از سنخ جوامع الکلم

ساخت وبلاگ

رسول اکرم (ص ) می فرماید: «أُوتِيتُ جَوَامِعَ الْكَلِمِ» ؛(صدوق ؛ من لا یحضره الفقیه ؛ج1 ؛ص:240) که ناظر به گفتار پُرمایه آن حضرت (ص) با چگالی محتوائی سرشار می باشد. از جمله اين سخنان جامع ، حديث ذيل است : رسول اکرم (ص) فرموده اند : « اَوّلُ العِلْمِ مَعْرفَةُ الجبّارِ وَ آخِرُ العِلْمِ تفویض الاَمْرِ اِلَیهِ» ؛ ( سرآغاز علم ، شناخت خداوند جبار و سرانجام آن ، واگذاری امور به اوست ) ؛(غزالی، محمد ، کیمیای سعادت، ج ‌۲، ص ۴۰۴)  حدیث مذکور که در آغاز کتاب جامع المقدمات [کتابی که در گذشته در حوزه های علمیه تدریس و تحصیل می‌شد و شامل ۱۵ کتاب در ارتباط با صرف و نحو ، منطق و اخلاق می باشد] نیز آمده است ؛سَفر معنوي انسان را در جهان معرفت در یک عبارت دوجمله ای تلخيص نموده است . آغاز این سفر شناخت خداوند و پایان آن ، واگذاری امور به اوست که بین این دو مرحله آغازین و فرجامین  نيز مراحل متعددي واقع است .

از مقامات تبتّل تا فنا                                  پله پله تا ملاقات خدا

                                                                      مثنوی ؛ دفتر سوّم ؛ بیت :4234

نقطۀ عزيمت این حركت ، شناخت خداوند جبارست که خود آغاز هر معرفتی است و این آغاز تمامی عرصه های شناخت و جنبه های مختلف زندگی را تحت پوشش قرار می دهد  

 یا رب این تمییز ده ما را بخواست                  تا شناسیم آن نشان کژ ز راست

 حس را تمییز دانی چون شود                      آنک حس ینظر بنور الله بود

 ور اثر نبود سبب هم مظهرست                    همچو خویشی کز محبت مخبرست

 نبود آنک نور حقش شد امام                        مر اثر را یا سببها را غلام

                                                                               مثنوی ؛ دفتر اوّل

 سلوک به سوی خداوند نیز با این شناخت شکل می گیرد که معرفت و سلوک دو روی یک سکّه می باشند و تفکیک این دو از همدیگر ممکن نمی باشد چرا که هر شناختی سلوک ویژه خود را دارد و شناخت خداوند نیز طاعت و بندگی را در پی دارد . در بينش وحياني هدف خلقت نيز همين شناخت مي باشد كه در تفسير آيه شريفه : « وَ ما خَلَقْتُ الْجِنَّ وَ الْإِنْسَ إِلاَّ لِيَعْبُدُونِ » ، ( وجن وانس را جز براي اينكه مرا بپرستندنيافريدم . ) ، (ذاريات ، 56 ) نقل شده است كه عبادت به واقع همان معرفت مي باشد يا معرفت بيش شرط اصلي عبادت مي باشد .

نقطۀ آغاز این سفر طولانی این است که انسان بداند او محکوم اراده خداوند متعال است « وَهُوَ الْقَاهِرُ فَوْقَ عِبَادِهِ ۚ وَهُوَ الْحَكِيمُ الْخَبِيرُ» ، ( اوست غالب و برتر از بندگانش و اوست فرزانه آگاه ) ،( سورة انعام ، آيه 18). و نيز توجه به این نکته داشته باشد که حکم خداوند متعال در همه عالم تکوین و تشریع جاری است و این همان معنی « جبار » در اسماء و صفات الهی می باشد و انسان در برابر این جباریت چاره ای جز تسلیم ندارد . این جبر در ارتباط با خداوند متعال به دو قسم : 1) جبر تکوینی 2) جبر تشریعی تقسیم می شود .

جبر تکوینی خود بر دو نوع تقسیم می شود که عبارتند از : الف ) جبر تکوینی مطلق   ب) جبر تکوینی معلّق یا نامعین .

نوع اوّل جبر مانند آیات : «یُحْیِ وَ یُمِیت » ؛ ( زنده می کند و می میراند ) ، (یونس ،56) و « وَ رَبُّكَ يَخْلُقُ ما يَشاءُ وَ يَخْتارُ»  ؛ ( پروردگار تو هر چه بخواهد می آفریند ) ، (قصص، 68) .

و جبر معلّق یا نامعین مانند آیات : « يا أَيُّهَا الَّذينَ آمَنوا إِن تَنصُرُوا اللَّهَ يَنصُركُم وَيُثَبِّت أَقدامَكُم » ؛( اگر آئین خداوند را یاری کنید شما را یاری می کند و گامهایتان را استوار می دارد ) ؛ ( محمد ، 7) و آیه : « انّ الله لایغیر بقوم حتّی یغیّروا ما بانفسهم » ، ( خداوند سرنوشت هیچ قوم و ملتی را تغییر نمی دهد مگر اینکه آنان آنچه را در خودشان است تغییر دهند .) ، ( رعد ،11) و آیه شریفه : « ظهرالفساد فی البرّ و البحر بما کسبت ایدی الناس » ( فساد در خشکی و دریا به خاطر کارهایی که مردم انجام داده اند آشکار شده است .) ،(شوری ،30) . این آیات ، گونه هایی از جبر تکوینی را ترسیم نموده اند. قسم دوم از انواع جبر ، جبر تشریعی می باشد که شامل امور قطعی و از قبل تعیین شده در زندگی انسان است و بر خلاف جبر تکوینی ، که اختیار و انتخاب انسان از او گرفته نشده است انسان بین این دو جبر تکوینی و تشریعی واقع شده و یارای گریز از این اقتدار و تسلط خداوند را ندارد و در می یابد که در این دايره موجودی مجبورست که نسبت به قانون گزاریهای دینی و تشریعی ملزم به پیروی است . بخش دوم حدیث اشاره به آخرین منزل سلوک دارد که واگذاری و تفویض امور به خداوند می باشد .آنگونه که مومن آل فرعون به قومش می گوید : « وَ أُفَوِّضُ أَمْری إِلَی اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ بَصیرٌ بِالْعِبادِ » ؛ ( من کار خود را به خداوند واگذارم که خداوند نسبت به بندگانش بیناست ) ، ( غافر ، 44) . و منظور از تفویض ، همان ایمان و اعتقاد قلبی و تسلیم است و توجه به این معنی که همه امور به دست خداوند متعال است و او نسبت به بندگانش بسیار بخشنده و مهربان می باشد و این عبارت از بخش اول تفویض می باشد . و بخش دوم تفویض که نتیجه بخش اول است واگذاری تمامی امور به خداوند متعال است که در این مرحله بنده ، تسلیم خواست خداوند ست و این واگذاری در تمامی امور و بدون هیچ گونه اعتراض و چون و چرا می باشد . در منزل تفویض ، انانیت و هوای نفس در برابر اراده حق ، به طور کامل از بین نرفته است و انسان خواست خود را همسو و در طول خواست حق قرار می دهد و این مرتبه ای بالاتر از توکل است که در توکل ، انسان خواسته های انسانی خود را به خداوند نسبت می دهد و خداوند را به عنوان وکیل انتخاب نموده و ضعف خود را بدينگونه جبران می کند .

مرتبه دیگر ، مرتبه رضا و خرسندی می باشد که در این مرحله ، سالک خرسندی خود را با رضایت خداوند متعال مبادله می کند و به آنچه خداوند مصلحت دیده راضی و خشنودست ولی انانیت و نفس هنوز در ساحت آن وجود دارد و مرتبه رضا بدینگونه که انسان از خرسندی خود به خاطر رضای حق صرفنظر کند به معنی پذیرش داوطلبانه رضایت حق نیست بلکه فقط به معنی مقدم داشتن رضا و خوشنودی خداوند بر رضایت خود است ، « رضا » خود را داوطلبانه مطیع خوشنودی خداوند قرار دادن است و « تفویض » از بین بردن هوای نفس می باشد که بین این دو تفاوت وجود دارد و البته این به معنی ناکار آمدن کردن اراده نیست .

در ابتدای مقاله اشاره شد که بین منازل معرفت و تفویض نیز منازلی هست که در هر منزل کوشش های دوگانه در پیوند با هم امّا با جهت های مخالف وجود دارد .

 گام نخستین در این کوشش ها ، تضعیف خودیت و هوای نفس و مهار ساختن آنها برای دستورات خداوند متعال و اصلاح آنها برای اطاعت از دستورات الهی است و گام بعدی ترقی و بازگشت به سوی خداوند با هدف بازگشت از گناهان و سرکشی ها می باشد که همان « توبه » است و آن پایبندی به اوامر و فرمانبرداری از احکام الهی و رعایت حدود و مقررات و پرهیز از زیر پاگذاشتن آنهاست . این مراحل دارای دو بعد می باشند که عبارتند از : اول شناخت و بعد دوم سلوک . بین شناخت و سلوک پیوند محکمی برقرارست . سلوک از معرفت ناشی می شود آنگونه كه در احاديث نقل شده است : « ما من حركة الّاوانت تحتاج فيه الي معرفة » و هر معرفت نیز سلوکی از سنخ خود دارد .

 اگر انسان بداند خداوند ، پروردگار جهانیان ، بخشنده و مهربان است خداوند را ستوده و فقط او را نیایش می کند و اگر بداند خداوند تنها فرمانروا و حکمران بندگان است مطیع خداوند متعال شده و تنها او را خواهد پرستید و اگر بداند خداوند دعای بندگان را به اجابت می رساند از او کمک خواهد خواست و اگر بداند خداوند آمرزنده است به سوی او باز خواهد گشت و اگر بداند خداوند گناهکاران را مجازات می کند از ارتکاب به گناه صرفنظر خواهد نمود و اگر بداند رحمت خداوند فراگیرست «رحمتي وسعت كلّ شي » به او امیدوار شده و دل خواهد بست و اگر بداند خداوند مشتاق انابه بندگان است و آنها را دوست می دارد او نیز به سوی خداوند مشتاق شده و او را محبوب خود قرار خواهد داد . نتيجه اينكه :

مراحل و مراتب سیر و سلوک انسان از معرفت حق آغاز می شود و به تفویض و واگذاری امور به آن حضرت ختم می شود . [تَفْویض، اصطلاحی در علم کلام ،اخلاق و عرفان است و در لغت به معنای واگذار کردن و تسلیم امری به دیگری و حاکم کردن او در آن امر است]

خواجه عبدالله انصاری برای اهل تفویض سه درجه ذکر کرده است: 

درجه اول آن است که انسان بداند قبل از انجام دادن کارها هیچ قدرتی ندارد و از مکر مکاران در امان نیست، از یاری حق مأیوس نشود و به قصد و ارادة خود متکی نباش

دوم، دانستن نیازمندی کامل خود به خدا به طوری که هیچیک از اعمال خود را نجات بخش و هیچ گناهی را مهلک نداند و چیزی را سبب چیزی نداند و خداوند را فاعل مطلق شمر

سوم، شهود ولایت حق بر بنده است که در این مرتبه سالک، خداوند را در همه امورْ منفرد می‌بیند، همه احوال و مقامات را از او می‌داند و هیچ امری را از غیرحق نمی‌شمارد و می‌داند که فقط خداوند مسبب احوال «جمع» و «تفرقه» و تغییرات آن برای انسان است و هرکه را بخواهد هدایت یا گمراه می‌کند.

در بین این دو نقطه آغاز و انتها مراحل و مراتبی وجود دارد که به صورت گذرا و به اجمال به آنها اشاره شده از جمله به رضا و توکل و نتیجه اینکه در مرحله تفویض ، دیگر انانیتی در انسان باقی نمی ماند و اشاره ای گذرا به کوشش های دوگانه در مراحل سلوک جهت بهره مندی بیشتر از ورزه های سلوکی که عبارتند از تضعیف انانیت و هوای نفس و دوم توبه نمودن به درگاه حضرت حق و اینکه سالک باید در هر مرتبه از مراتب سلوک نسبت به این دو موضوع حساسیت لازم را داشته باشد . نيز توجه داشته باشد كه ارادۀ بنده در اراده حق فانی و مستهلک می باشد . مولانا در این باره  می گوید :

پیش قـدرت خلق جمله بـارگه                        عاجزان چون پیش سوزن کارگه

گاه نقش دیـو وگـه آدم کنــد                           گاه نقش شـادی و گه غـم کند

دست نی تا دست جنباند به دفع                    نطق نی تا دم زند از ضـرّ و نفع

تـو ز قرآن بازخــوان تفسیــر بیت                     گفت ایـزد « مــارمیت اذرمیت »

گــر بپرانیم تیر آن نـی زمـــاست                      ماکمـان و تیر اندازش خــداست

این نه جبر این معنـی جباری است                  ذکــر جبــاری بــرای زاریست

زاری مــا شــد دلیل اضطـــرار                        خجلت ما شــد دلیــل اختیــار

                                                                     مثنوي معنوي ، دفتر اول ، ابيات : 615-621

نکته بسیار مهمی که باید به آن توجه داشت این که جبر به معنی سلب اراده و اختیار از انسان نیست که در آن صورت دیگر ثواب و عقاب مفهومی نخواهد داشت و اختیار نیز به معنی سرخود بودن انسان نیست . انسان مجبور نیست و به خود وانهاده نیز نیست که قرآن می فرماید : « ایحسب الانسان ان یُترک سدیً »، ( آيا انسان مي پندارد به امان خود رها خواهد شد ؟ ) ، ( قيامت ،36) . بلکه اختیار انسانها را هاله ای از جبر احاطه نموده است . انسان در مبادي و اساس داراي اختيار بوده ولي در نهايت قضاي محتوم بر او حاكم مي شود و اختيار او را هاله اي از جبر احاطه نموده است .

یک مو نجنبد از سرِما جز به اختیار               آن اختیار هم به کف اختیار اوست

و انسان در اختیار خود مطلق نمی باشد .

چون ماهی ضعیف که افتد در آب تند           در اختیار خویش مرا اختیار نیست

 

با حکمم ایزدی چه بود گیر و دار خلق؟       خاشاک را در آب روان اختیار نیست

                                                                               دیوان صائب ؛ غزل:2044

 در ارزشیابی مراتب سلوک نیز در مرحله توکل انسان خداوند را وکیل می کند که تدبیر امور او را به عهده بگیرد ولی در مرحلۀ رضا بجايی می رسد که نه تنها کوشش می کند خداوند از او راضی باشد بلکه می خواهد و می کوشد که او نیز از قضا و قدر الهی راضی باشد و رضا خود در واقع به دو قسم تقسیم می شود . در مرتبه ای بالاتر انسان تسلیم حق می شود چرا که در مقام رضا هنوز طبع و میل سالک حاکم می باشد و می گوید :

يكــي درد و يكــي درمــان پسندد                      يكي وصل و يكي هجران پسندد

من از درمان و درد و وصل و هجران                  پسنــدم آنچــه را جانان پسندد

                                                                                        باباطاهر ؛ دوبیتی :28

ولی در مرحله تسلیم بنده از خود خواسته ای ندارد و به تعبیر قرآن : « وَ یُسَلِّمُوا تَسْلیماً» ؛ ( نساء ،65 ) . بنده مومن نه تنها از رخداد ها احساس دلتنگی نمی کند بلکه اساساً « پسند » و خواسته ای ندارد و بالاتر از آن مرحله ای است که سالک خود را مالک چیزی نمی داند تا آن را به خدا بسپارد و به مرحله ای می رسد که مالک الملک حقیقی را فقط خداوند می بیند و به او دل می سپارد و زبان حال و قالش این سخن از حافظ است که :

در دایره قسمت ما نقطه پرگاریم             لطف آنکه تو اندیشی حکم آنکه تو فرمایی

                                                                                               غزل:493

و نهايتاً « خرمن خودي و خودپرستي  » را به « نور نار » « الله نور السموات و الارض » مي سوزاند و به «فناي في الله » و « بقاي بالله » مي رسد و به حيات حقيقي نايل مي شود .

ما كه باشيم اي تو ما را جانِ جان                       تا كه ما باشيم با تو در ميان

ما عدمهائيم و هستي هــاي ما                          تـو وجود مطلق فـاني نمـا

ما همه شيران ولي شيـر علـم                           حمله شان از باد باشد دمبـدم

حمله شان پيدا و ناپيداست باد                           آنكه ناپيداست هرگز گم مباد

باد ما و بود ما از داد تست                                هستي ما جمله از ايجاد توست

                                                                                 مثنوی ؛ دفتر اوّل

 و:

غير خدا در دو جهان هيچ نيست                         هيچ مگو غير ، كه آن هيچ نيست

اين كمـر هستي مـوهــوم را                              چون بگشايي به ميان هيچ نيست

                                                                                ديوان شمس  ؛ غزل:2284            

                                                                                     الحمدلله رب العالمين

ازدواج و زندگی مشترک (2)...
ما را در سایت ازدواج و زندگی مشترک (2) دنبال می کنید

برچسب : سخنی,جوامع,الکلم, نویسنده : farshiyaa2 بازدید : 116 تاريخ : پنجشنبه 2 شهريور 1396 ساعت: 23:53