فکر عادی و معمولی به مقام والای علی (ع) راه نمییابد و تحمل هضم و فراگیری علوم سیل گونه این حکیم الهی مقدور افراد عادی نیست، زیرا در برابر سیل نمیتوان ایستاد، بلکه باید از کنارههای آن به قدر توان بهره برد.
3. در خطبه 189 در بیان مقام علمی خود میفرماید: «أَیُّهَا اَلنَّاسُ سَلُونِی قَبْلَ أَنْ تَفْقِدُونِی فَلَأَنَا بِطُرُقِ اَلسَّمَاءِ أَعْلَمُ مِنِّی بِطُرُقِ اَلْأَرْضِ قَبْلَ أَنْ تَشْغَرَ بِرِجْلِهَا فِتْنَهٌ تَطَأُ فِی خِطَامِهَا وَ تَذْهَبُ بِأَحْلاَمِ قَوْمِهَا »؛(اى مردم پیش از آن که مرا نیابید، آنچه مىخواهید از من بپرسید، که من راههاى آسمان را بهتر از راههاى زمین مىشناسم ، بپرسید قبل از آن که فتنهها چونان شترى بى صاحب حرکت کند، و مهار خود را پایمال نماید، و مردم را بکوبد و بیازارد، و عقلها را سرگردان کند.)
در این کلام ؛حضرت (ع) برای خود دو نشئه قایل است، چنان که جهان نیز دو نشئه دارد، عالم ظاهر و عالم باطن، عالم غیب و عالم شهادت. ایشان میفرماید: جنبه غیبی من قویتر از جنبه شهادت من است! آگاهی من به علوم آسمانی بیش از آگاهی من به علوم زمینی است! زیرا غیب قویتر از شهادت است و با خبران از غیب عالم قویتر از مرتبطان به عالم شهادت هستند.
4. در خطبه 175 میفرماید: « وَ اَللَّهِ لَوْ شِئْتُ أَنْ أُخْبِرَ كُلَّ رَجُلٍ مِنْكُمْ بِمَخْرَجِهِ وَ مَوْلِجِهِ وَ جَمِيعِ شَأْنِهِ لَفَعَلْتُ وَ لَكِنْ أَخَافُ أَنْ تَكْفُرُوا فِيَّ بِرَسُولِ اَللَّهِ ص أَلاَ وَ إِنِّي مُفْضِيهِ إِلَى اَلْخَاصَّةِ مِمَّنْ يُؤْمَنُ ذَلِكَ مِنْهُ وَ اَلَّذِي بَعَثَهُ بِالْحَقِّ وَ اِصْطَفَاهُ عَلَى اَلْخَلْقِ مَا أَنْطِقُ إِلاَّ صَادِقاً وَ قَدْ عَهِدَ إِلَيَّ بِذَلِكَ كُلِّهِ وَ بِمَهْلِكِ مَنْ يَهْلِكُ وَ مَنْجَى مَنْ يَنْجُو وَ مَآلِ هَذَا اَلْأَمْرِ وَ مَا أَبْقَى شَيْئاً يَمُرُّ عَلَى رَأْسِي إِلاَّ أَفْرَغَهُ فِي أُذُنَيَّ وَ أَفْضَى بِهِ إِلَيَّ أَيُّهَا اَلنَّاسُ إِنِّي وَ اَللَّهِ مَا أَحُثُّكُمْ عَلَى طَاعَةٍ إِلاَّ وَ أَسْبِقُكُمْ إِلَيْهَا وَ لاَ أَنْهَاكُمْ عَنْ مَعْصِيَةٍ إِلاَّ وَ أَتَنَاهَى قَبْلَكُمْ عَنْهَا»؛ (به خدا قسم، اگر بخواهم هر يك از شما را خبر دهم كه از كجا آمده و به كجا مىرود و همه احوال او چگونه خواهد، بود مىتوانم. ولى مىترسم درباره من عقيدهاى پيدا كنيد كه به رسول الله (صلى الله عليه و آله) كافر گرديد. ولى آن رازها را با ياران خاص خود در ميان مىنهم كه آنان را بيمى از كفر نيست. سوگند به كسى كه محمد (صلى الله عليه و آله) را براستى به رسالت مبعوث داشته و او را از همه آفريدگان برگزيده كه جز به راستى سخن نمىگويم كه رسول الله (صلى الله عليه و آله) مرا از همه چيز آگاه ساخته است و گفته است كه چه كسى، چسان به هلاكت رسد و چه كسى، چسان رهايى يابد و سرانجام كار چه خواهد بود. هر چه در خاطر من گذشت، پاسخش را به گوش من فرو خواند و در آن باب با من سخن گفت.اى مردم، به خدا سوگند، كه من شما را به هيچ فرمانى ترغيب نمى كنم، جز آنكه،
خود به انجام دادن آن بر شما پيشى مىگيرم و شما را از معصيتى نهى نمى كنم جز آنكه، خود پيش از شما از انجام دادن آن باز مى ايستم.)
5. در خطبه 158 خود را سخنگوی وحی معرفی میکند و میفرماید: « «ِ ذَلِكَ الْقُرْآنُ فَاسْتَنْطِقُوهُ وَ لَنْ يَنْطِقَ وَ لَكِنْ أُخْبِرُكُمْ عَنْهُ أَلَا إِنَّ فِيهِ عِلْمَ مَا يَأْتِي وَ الْحَدِيثَ عَنِ الْمَاضِي وَ دَوَاءَ دَائِكُمْ وَ نَظْمَ مَا بَيْنَكُم»؛( آن- كتاب خدا است - قرآن، از آن بخواهيد تا سخن گويد. و هرگز سخن نگويد. امّا من شما را از آن خبر مىدهم. بدانيد كه در قرآن علم آينده است، و حديث گذشته. درد شما را درمان است، و راه سامان دادن كارتان در آن است.)
6. در خطبه 109 میفرماید:« نَحْنُ شَجَرَةُ اَلنُّبُوَّةِ وَ مَحَطُّ اَلرِّسَالَةِ وَ مُخْتَلَفُ اَلْمَلاَئِكَةِ وَ مَعَادِنُ اَلْعِلْمِ وَ يَنَابِيعُ اَلْحُكْمِ...»؛(ما درخت نبوتیم، درخت نبوت در خاندان ما ریشه دارد و فیض رسالت در این خانواده فرود میآید و فرشتههای خدای متعال با خاندان ما رفت و آمد دارند و قرارگاه علم ما هستیم و چشمهسار حکمتها ماییم...)
همان گونه که هضم مسایل سنگین برای همه میسر نیست و بسا افرادی را به صداع و سردرد مبتلا میکند، معارف بلند قرآن کوه را به صداع، تفرق و تلاشی مبتلا میکند
که لو انزلنا کتابا للجبل لانصدع ثم انقطع ثم ارتحل
از من ار کوه احد واقف بدی پاره گشتی و دلش پر خون شدی
مثنوی معنوی ؛دفتر دوّم
امرمومنان (ع) نیز پس از درگذشت سهل بن حُنیف انصاری که از یاران نزدیک حضرت (ع) [و كان من أحب الناس إليه] بود؛ فرمود: «لَوْ أَحَبَّنِي جَبَلٌ لَتَهَافَتَ » ؛(اگر کوه بخواهد محبتم را هضم کند، متلاشی میشود)تحمل محبت، هضم ولایت و معرفت علی (ع) مقدور کوه نیست، همان گونه که هضم معانی بلند قرآن مقدورش نیست.
7. در کلمه قصار 184 میفرماید: "مَا شَكَكْتُ فِي الْحَقِّ مُذْ أُرِيتُهُ"، (از آن لحظهای که حق را به من نمایاندند و مشهود من شد، در آن شک نکردم.)
علی (ع) که بر فطرت توحید زاده شده است، [فانی ولدت علی الفطره] از لحظهای که حق را به آن حضرت نشان دادند، در آن شک نکرد و تا آخر نیز بر آن استوار ماند.
ابن میثم در شرح عبارت فوق نویسد:«من كان له استعداد درك الحقّ كمثله عليه السّلام، و استاد كرسول اللّه صلّى اللّه عليه و آله في إعداده و تربيته، و طول صحبة لمثل ذلك الاستاد كصحبته فمحال أن يعرض له شكّ في أمر يرى برهانه و يحرم من الحقّ»؛(كسى كه زمينه دريافت و درك حق را دارد، همچون على (ع) و استادى چون پيامبر خدا (ص) در آماده سازى و تربيت او، با مدّت طولانى همراهى وى با چنين استادى كه امام (ع) داشت، محال است در امرى كه برهان آن را به چشم مى بيند ترديد كند و از حق محروم بماند)؛( ترجمه شرح نهج البلاغه ابن میثم، ج 5 ص 575 و 576)
8. امیرمومنان حضرت علی (ع) در یکی از نامههایی که برای معاویه مرقوم فرمودند، مقداری از فضایل اهل بیت را تشریح کرده، میفرماید: اگر خداوند در قرآن از خودستایی و بر شمردن فضایل خود نهی نفرموده بود، [فَلـا تُزَكُّوا أَنفُسَكُم ؛(نجم ؛32)] من گوشهای از فضایل خانوادگی خود را برمیشمردم، "وَ لَوْلاَ مَا نَهَى اَللَّهُ عَنْهُ مِنْ تَزْكِيَةِ اَلْمَرْءِ نَفْسَهُ لَذَكَرَ ذَاكِرٌ فَضَائِلَ جَمَّةً تَعْرِفُهَا". این کار شمارش نعمتهای خدا در کمال خضوع و بندگی است. سپس میفرماید: "فَإِنَّا صَنَائِعُ رَبِّنَا، وَ النَّاسُ بَعْدُ صَنَائِعُ لَنَا" ما ساخته شده و دست پرورده خدای خویش هستیم، ما ساخته ربوبیت حقیم و دیگران دست پرورده ما هستند. ما علوم الهی را از مکتب "الله" آموختیم و دیگران از ما فرا گرفتند. ما در کنار سفره وحی نشستهایم و سایرین در کنار سفره ارشاد ما. ما در آموختن علوم و معارف نیازی به غیر خدا نداریم، ولی دیگران نیازمند ما هستند که مجرای فیض خداوندیم.
ابن ابی الحدید معتزلي در شرح اين جمله نهج البلاغه گويد:اين، كلام بزرگي است كه بر همه كلمات برتري دارد و معنايش از جميع معاني عاليتر است. صنيعه پادشاه، كسي يا چيزي است كه پادشاه آن را برميگزيند و قدر و اندازه او را بالا ميبرد و به او رفعتِ مقام ميبخشد. علي (ع) در اين كلام ميگويد: ما به هيچ كس از افراد بشر بدهكار نيستيم، بلكه مستقيماً بر سر سفره الهي نشسته ايم. پس بين ما و خدا واسطه اي وجودندارد اما مردم دست پرورده ما هستند و ما واسطه بين آنها و خدا هستيم.
کسانی در تفسير «صَنَائِعُ لَنَا» راه افراط را پوييده اند و مردم را مصنوع پيغمبر(ص) و ائمه هدى عليهم السلام يا برده آنها دانسته اند در حالى كه اين سخن با آيات قرآن سازگار نيست؛ قرآن درباره موسى در يك جا مى فرمايد:«وَ اصْطَنَعْتُكَ لِنَفْسي»؛ (و من تو را براى خودم پرورش دادم) و در آیاتی ديگر فرمايد:«وَ أَلْقَيْتُ عَلَيْكَ مَحَبَّةً مِنِّي وَ لِتُصْنَعَ عَلى عَيْني»؛ (و من محبتى از خودم بر تو افكندم، تا تحت مراقبت پرورش يابى.)
اگر کسی چهل روز "خالصا لوجه الله" زندگی کند و تمام برنامه چهل روزش برای رضای خدا باشد. مضمون «قُلْ إِنَّ صَلَاتِي وَنُسُكِي وَمَحْيَايَ وَمَمَاتِي لِلَّهِ رَبِّ الْعَالَمِينَ. » ؛(انعام ؛162)در جانش تجلی کند، چشمههای حکمت از جانش میجوشد و بر زبانش جاری میشود،همانگونه که پیامبر (ص) فرماید: "مَنْ أَخْلَصَ لِلَّهِ أَرْبَعِینَ یَوْماً فَجَّرَ اللَّهُ یَنَابِیعَ الْحِکْمَةِ مِنْ قَلْبِهِ عَلَی لِسَانِهِ"؛ (بحار الأنوار، ج67، ص249)
این تحدی غیر از جملهای است که پیشتر آمد: «سَلُونِي قَبْلَ أَنْ تَفْقِدُونِي فَلَأَنَا بِطُرُقِ اَلسَّمَاءِ أَعْلَمُ مِنِّي بِطُرُقِ اَلْأَرْضِ » ؛ ( پیش از آن که مرا در بین خود نیابید، آن چه میخواهید بپرسید که من به راههای آسمان از راههای زمین آشناترم.)
چنین انسانی که بر بام هستی مشرِف است و به جهانی راه یافته که بر طبیعت مسلط است، در حکمت نظری و عملی حکیمی کامل، نامور و متاله خواهد بود.
شب آمد شب رفيق دردمندان شب آمد شب حريف مستمندان
شب آمد شب كه نالد عاشق زار گهي از دست دل گاهي ز دلدار
الهی قمشه ایآنگاه در پایان خطبه میفرماید: "قلوبهم فی الجنان و اجساد هم فی العمل"؛(دلهای آنان در بهشت است و بدنهایشان در کار و کوشش) ، جانشان در آن عالم است و جسمشان در این عالم، یعنی هم زمان با این که جسم آنها مشغول عمل است، جان آنان در بهشت متنعم است.
10. در خطبه 197 درباره این که پیرو راستین وحی بود و لحظهای از مسیر وحی فاصله نگرفت، میفرماید: "أَنِّي لَمْ أَرُدَّ عَلَى اللَّهِ وَ لَا عَلَى رَسُولِهِ سَاعَةً قَطُّ"، (من لحظهای در برابر فرمان خداوند و رهبریهای رسول اکرم (ص) نایستاده و آن را رد نکردم، بلکه مطیع محض بودم.)
در پایان همین خطبه میفرماید: "فَوَالَّذِي لاَ إِلَهَ إِلاَّ هُوَ إِنِّي لَعَلَى جَادَّةِ اَلْحَقِّ وَ إِنَّهُمْ لَعَلَى مَزَلَّةِ اَلْبَاطِلِ"، (سوگند به خدا من در مسیر حق و در جاده حقیقت هستم و آنها که مخالفند در لغزشگاه باطل قرار دارند.)
الحمد لله رب العالمین
برچسب : نویسنده : farshiyaa2 بازدید : 129