رشحات رمضان (9) امام علی (ع)

ساخت وبلاگ

علی (ع) در سال سی ام « عام الفیل» در مکه و خانه کعبه متولد شد پدرش ابوطالب فرزند عبدالمطلب فرزند هاشم بن عبد مناف و مادرش فاطمه بنت اسد (۵۵ سال قبل هجرت ـ ۴ق) یازدهمین شخص [و در میان زنان، دومین زن] است که مسلمان شد و اولین زنی که با پیامبر (ص) بیعت کردکرد. از پیامبر(ص) سخنانی درباره فاطمه بنت اسد نقل شده که نشان از جایگاه والای او نزد آن حضرت (ص)دارد. قبر فاطمه بنت اسد در قبرستان بقیع واقع است.

امام علی (ع) از هر دو طرف به بنی هاشم می رسد. فاطمه مادر علی (ع) زمانی که احساس کرد موقع ولادت فرزندش فرا رسیده به کعبه رهنمون شد و فرزندش را در خانه خداوند به دنیا آورد.

میرزا اسماعیل شیرازی (متوفى : 1305) در فرازهائی از سروده فاخر خود گوید:

هذه فاطمةُ بنتُ أسَدْ                                     أقبلتْ تحملُ لاهوتَ الأبدْ

فاسجدوا ذلّاً لهُ فيمَن سجدْ                            فلهُ الأملاكُ خرّتْ سجّدا

                                     إذ تجلّى نورُهُ في آدمِ


كُشفَ السترُ عن الحقّ المبينْ                     وتجلّى وجهُ ربِّ العالمينْ

وبدا مصباحُ مشكاةِ اليقينْ                           وبدَت مشرقةً شمسُ الهدى

                                 فانجلى ليلُ الضلالِ المظلمِ

نُسخَ التأييدُ من نفي "ترى"                         فأرانا وجهَهُ ربُّ الورى

ليت موسى كان فينا فيرى                          ما تمناهُ بطورٍ مُجهدا

                                    فانثنى عنهُ بكفَّي معدمِ

 آلوسی مفسر متعصب اهل سنت در خصوص ولادت علی (ع) در کعبه می نویسد: « ما لامام الائمه ان لایکون قبله للمسلمین فسبحان الذي وضع الاشياء في مواضعها» ،( چرا نبايد امام امامان در كعبه به دنيا بيايد و قبله مسلمانان شود. پاك و منزه است خدايي كه هر چيز را در جاي خودش قرار مي دهد ). آن حضرت از سالهای آغازین کودکی، تحت کفالت پیامبر (ص) قرار گرفت و در دامن پر مهر آن حضرت پرورش یافت تا اینکه رسول اکرم (ص) به رسالت مبعوث شد و علی (ع) با اینکه هنوز به سن بلوغ نرسیده بود به پیامبر (ص) ایمان آورد و بعد از آن تا آخر عمر با برکت رسول اکرم (ص) مانند سایه در کنار پیامبر (ص) بود. آن حضرت زاهد ترین و بی رغبت ترین اشخاص نسبت به دنیا بود و حتی در زمان خلافت نیز نسبت به خودش از اعتبارات و مادیات چشم داشتی نداشته بود و شجاع ترین اشخاص شمرده می شد که در تاریخ نظیرش دیده نشده است آن حضرت، تمامی مکارم و صفات عالی و پسندیده انسانی را به کمال دارا بود و در هر فضیلت و هر صفت عالی بشری ، نمونه کامل شمرده می شد. و بر خلاف غالب انسانها که گرایش به یک سمت، موجب غفلت از دیگر جهات می شود، در آن حضرت، تمامی کمالات در حدّ اعلی جلوه گر بودند. جلوه الهی در تمامی ابعاد وجودی آن حضرت را احاطه داشت و نتیجتاً همه چیز را غیر از خداوند از یاد برده بود و فقط خداوند را می دید آن گونه که خود، می فرماید: « ما رأیت شیئاً الا و رایت الله قبله و معه و بعده » و این خدانگری چنان مرتبه ای از یقین به اوعنایت کرده بود که می فرماید: « لوکشف الغطاء ما ازدتُ یقیناً » هر گاه پرده از اسرار حقیقت فرو افتد بر یقین من افزوده نمی شود. رسول اکرم (ص) نیز در وصف علی (ع) فرمود:« لاتلومواً علیاً فانه ممسوس فی ذات الله» ( علی را سرزنش نکنید چرا که او فانی درخداست ) این فنای در حق موجب شده بود که حضرت همواره بر حق باشد و با حق، معیت داشته باشد به گونه ای که حق علی محور گردد: « علی مع الحق و الحق مع علی یدور معه حیث دار». حق صادر از خداوند است « الحق من ربک » ( بقره، 147 )ولی با علی (ع) معیت دارد و می توان معیار و ملاک حق محور بودن هرامری را علوی بودن آن در نظر گرفت. ابن ابی الحدید می گوید: « و فوز علی بالعلی فوزها به »، کامیابی علی (ع) به صفات برجسته، کامیابی آن اوصاف به علی (ع) می باشد [ اوصاف و فصایل باید مباهی باشند که به علی منتسب هستند.]

امام علی (ع) در طول حیاتش از همه تعلقات بکلی رهیده بود و هیچ جاذبه ای برایش خیره کننده نبود ؛دنیا با تمام مظاهرش برای علی (ع) جلوه کرد ولی نتوانست دل و دیده علی (ع) را به خود معطوف سازد

عقل گوید که من او را به زبان بفریبم                    عشق گوید تو خمش باش به جان بفریبم

جان به دل گوید رو بر من و بر خویش مخند            چیست کو را نبود تاش بدان بفریبم

نیست غمگین و پراندیشه و بی‌هوشی جوی          تا من او را به می و رطل گران بفریبم

ناوک غمزه او را به کمان حاجت نیست                   تا خدنگ نظرش را به کمان بفریبم

نیست محبوس جهان بسته این عالم خاک               تا من او را به زر و ملک جهان بفریبم

خانه کاین نقش در او هست فرشته برمد                 پس کیش من به چنین نقش و نشان بفریبم

گله اسب نگیرد چو به پر می پرد                             خور او نور بود چونش به نان بفریبم

نیست او تاجر و سوداگر بازار جهان                           تا به افسونش به هر سود و زیان بفریبم

                                                                                            دیوان شمس ؛غزل:1634

به صورت مقایسه ای اهل معرفت گفته اند: حضرت ابراهیم (ع) پس از خداوند خواست که زنده کردن مرده ها را برای اطمینان و آرامش قلب او نشان دهد.« رب ارنی کیف تحیی الموتی قال اولم تو من قال بلی و لکن لیطمئن قلبی» ( بقره، 269) و حضرت موسی (ع) از خداوند خواست خودش را به او نشان دهد: « رب ارنی انظر الیک » ( اعراف ، 143 ) ولی امیرالمؤمنین (ع) می فرماید: من از چنان یقینی برخوردارم که اگر پرده از مقابل چشمم کنار رود بر یقین من بیش از این افزوده نمی شود و پرده نیز ارشاد به نفی موضوع است وگرنه پرده ای مقابل چشمان آن بزرگوار نیست و یا می فرماید: من خدایی را که ندیده ام عبادت نمی کنم؛ علی (ع)به لحاظ علمی از جایگاهی برخوردار بود که در قرآن با عنوان « من عنده علم الکتاب » ( رعد، 43) از آن حضرت یاد شده است و در عمل نیز آن حضرت معصوم می باشد به گونه ای که خود فرموده اند هیچ کس « مهمز و مغمزی » نهج البلاغه، خطبه 37 ) از من ندیده است و دچار لغزش نشده ام از لحاظ ایثار و نثار، حضرت از جایگاهی برخوردار بود که در لیله المبیت در جای پیامبر (ص) خوابید. در عین حال از لحاظ عاطفی از چنان احساسی برخوردار بود که اشک یتیمی قرار و اختیار از کف او می ربود و به تیمان چنان محبت می کرد که صحابه آرزو می کردند کاش یتیم بودند. در سخنان آن حضرت مطالبی یافت می شود که در عین سادگی ظاهر از کاربری بالایی برخوردارند مثلاً حضرت می فرماید: « من اشتری مالایحتاج الیه باع مایحتاج الیه »، هر کس آنچه لازم ندارد بخرد آنچه لازم دارد را باید بفروشد. یا می فرماید: « استغن عن من شئت تکن نظیره ». از لحاظ عرفانی، حضرت خودش را آنقدر در پیش خداوند قاصر و مقصر می دید که نوف بکالی و حبه عرنی می گویند: در منزل حضرت بودیم فرمود شب را همین جا استراحت کنید. ما از حضور امام (ع) مرخص شدیم و حضرت بیرون رفتند پس از مدتی دیدیم حضرت آمد و دستش را بر دیوار گذاشته عرض کرد: « لیت شعری اناظرانت الی فی فعلاتی ام معرض عنی » کاش می دانستم آیا با نظر لطف به من نگاه می کنی یا از من رویگردان هستی؟ مرگ اندیشی حضرت اُنسش با مرگ به گونه ا است که می فرماید: « ما کنت الا کقارب ورد و طالب وجد »، ( من مانند تشنه ای بودم که شب هنگام به آب رسیدم ) ( نهج البلاغه، نامه 23 ).علی (ع) به عنوان انسان کامل ، همتای جهان آفرینش، صورت تجسم یافته قرآن کریم و آسیت کبرای حق می باشد آن گونه که خود می فرماید: « ما لله ایه اکبرمنی » ، ( اصول کافی، ج1، ص 207 ). آیت و نشانه، وسیله ای برای یافتن و رسدن به مقصد می باشند که در این مورد خداوند می باشد و با علی (ع) می توان به خدا رسید. « به علی شناختم من به خدا قسم خدا را» آن حضرت به مدلول آیه مباهله جان پیامبر (ص) می باشد و نخستین کسی است که در فضای جاهلیت به حقانیت اسلام می برد. رسول اکرم (ص) می فرماید: « یا علی انت اصل الدین و منار الایمان و غایه الهدی و امیر الغرّ المحجلین و اشهدلک بذلک » ابن ابی الحدید می گوید:علي(ع) در فقه و تفسیر علی رئیس الفقها و المفسرین می باشد. در جنگ و جهاد: سید المجاهدین است. در خطابه: ابلغ الواعظین ، در عدل و توحید: امام اهل العدل و الموحدین مي باشدو در ادامه می نویسد: لیس علی اله بمستنکر ان تجمع العالم فی واحدٍ علی (ع) شخصیتی جامع الاطرف بود که هم در غزا و هم در قضا خبره بود. جای پیامبر (ص) خوابید و آیه نازل شد که: « و من الناس من يشري نفسه ابتغا مرضات الله و الله رؤف بالعباد ( بقره ، 207) در جنگ بدر از 62 نفر کشته شدگان مشرکین 22 نفرشان را علی (ع) به هلاکت رساند و 40 نفر دیگر را لشکر اسلام به کمک علی (ع) به هلاکت رساندند. در جنگ بدر علی (ع) به دفاع از پیامبر (ص) پرداخت در حالی که صحابه شاخص از کنار پیامبر (ص) رو به فرار نهادند و پیامبر (ص) به علی (ع) فرمود: « اکفنی یا علی » علی (ع) پروانه وار از آن حضرت دفاع کرد و جبرئیل نازل شد و عرض کرد: « یا رسول الله هذه مواسات » رسول الله (ص) فرمود: «هو منی » و عبارت معروف « لافتی الاعلی لاسیف الا ذوالفقار » نازل شد. در جنگ احزاب پیامبر (ص) فرمود:« ضربه علی یوم الخندق افضل بن عباده الثقلین » و در جنگ حُنین وقتی مسلمانان فاتح از مکه برگشته وارد دره حُنین شدند قبایل مختلف عرب از ثقیف و هوازن به پیامبر (ص) و سپاه اسلام حمله کردند به گونه ای که وحشت بر آنان مستولی شد و رو به فرار نهادند، فقط 7 نفر باقی ماندند و در واقع به پیامبر (ص) پناه بردند و تنها علی (ع) می جنگید و مشرکان را دفع می کرد. در فصاحت و بلاغت کلام، حضرت، آیتی از سخنوری است ابن ابی الحدید در شرح نهج البلاغه جلد چهارم در شرح نامه امام (ع) به عبداله بن عباس پس از فتح مصربه دست سپاه معاویه می نویسد: « ببین فصاحت چگونه زمام اختیار به دست این مرد داده و مهارش را به او سپرده است! نظم عجیب الفاظ را تماشا کن یکی پس از دیگری می آیند و در اختیار او قرار می گیرند مانند چشمه ای که خود به خود و بدون زحمت از زمین بجوشد. سبحان اله! جوانی از عرب در شهری مانند مکه بزرگ می شود با هچ حکیمی برخورد نکرده است اما سخنانش در حکمت نظری فراتر از سخنان افلاطون و ارسطو قرار گرفته است . با اهل حکمت عملی ملاقات نداشته ولی بالاتر از سقراط قرار گرفته است. میان شجاعان و دلاوران تربیت نشده است چرا که اهل مکه مردمی تاجر پیشه بودند نه اهل جنگاوری ولی شجاعترین انسانی شد که بر روی زمین راه رفته است. علامه طباطبایی می فرماید: حدود دوازده هزار نفر پیامبر اکرم (ص) را رویت کرده و به حضورش رسیده اند تمامی این دوازده هزار نفر به اندازه علی (ع) از محضر پیامبر (ص) استفاده نکرده اند و اهل معرفت گفته اند: اگر رسالت پیامبر (ص) رهاوردی جز علی (ع) نداشت زحمات رسول گرامی اسلام (ص) ضایع نشده و باز به نتیجه رسیده بود. علی (ع) « شاهد رسالت» بود آنگونه که قرآن می فرماید: « اَفمن کان علی بینّه من ربه و یتلوه شاهدٌ منه »، ( آیا کسی که حجت آشکاری از پروردگارش دارد و شاهدی از ( خویشان ) او پیرو آن است ( همانند کسی است که بینه و شاهدی ندارد )؟) ، ( هود، 17). و نیز «هادی» امت می باشد آنگونه که باز قرآن می فرماید: « انما انت منذر و لکل قوم هاد » ، ( تو فقط هشدار دهنده ای و هر قومی راهنمایی دارد. ) ؛ ( رعد، 7).

                                                                                         الحمد لله رب العالمین

ازدواج و زندگی مشترک (2)...
ما را در سایت ازدواج و زندگی مشترک (2) دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : farshiyaa2 بازدید : 103 تاريخ : چهارشنبه 24 خرداد 1396 ساعت: 17:09