ماه مبارك رمضان ، ماه «ضيافت الله» است كه خداوند با جميع اسما و صفات جماليه اش كه در لفظ جلالة «الله» مندرج است از بندگانش پذيرايي مي كند، در ديگر ماهها، مهمان رزق و روزيِ خداوند هستيم ولي در ماه مبارك رمضان مهمانِ خود خداوند ميباشيم.
دلا در روزه مهمــان خدايـي طعـام آسمـاني را سزايـي
در اين مه گر در دوزخ ببندي هزاران در ز جنّت برگشايي
مولانا
رسول گرامي اسلام در خطبة شعبانيه كه در جمعه آخر ماه شعبان انشا فرموده و شيخ صدوق به سند معتبر از امام رضا (ع) و آن حضرت به نقل از پدران بزرگوار خود نقل كرده است ميفرمايد: «ايها الناس اقد اقبل اليكم شهر الله »، (اي مردم ! ماه رمضان به شما روي آورده است ). امام سجاد (ع) ميفرمايد: «السلام عليك يا شهر الله الاكبر و يا عيد اوليائه»، (صحيفه سجّاديه) حضرت(ص) ميفرمايد: ماه رمضان به شما اقبال نموده، [شما هم از ماه استقبال كنيد!] لازمة استقبال آن است وعاءِ وجوديمان را متوجه ماه كنيم چرا كه اگر رويگردان شويم خداوند [با اضلال كيفري] دلهايمان را منصرف خواهد ساخت: «ثم انصرفوا صرف الله قلوبهم بانّهم قوم لا يفقهون»، (توبه، 127 ). در حديث ديگري حضرت(ص) مي فرمايد «سبحان الله ! ماذا تستقبلون و ماذايستقبلكم» آنچه در مناجات شعبانيه از زبان امام عارفان حضرت علي (ع) ميخوانيم: «الهي اِهب لي كمال الانقطاع اليك ... فتصل الي معدن العظمه» شايد مراد از اتصال به معدن عظمت درك ماه رمضان باشد. در ادامة خطبه شعبانيه رسول گرامي اسلام مي فرمايد: «دُعيتم فيه الي ضيافت اله» در اين ماه به ضيافت خداوند فراخوانده شدهايد، مهمان خداوند هستيد.
سالي دراز بودهاي اندر هواي خويش ماهي خداي را شو و دست از هوا بدار
عطار
و پذيرايي معنوي اين ماه با پرهيز از خوردن و نوشيدن و اجتناب از بعضي اعمال صورت ميگيرد.
آمد ماه صيام سنجق سلطان رسيد دست بدار از طعام مائده جان رسيد
مولانا
بخشي از گرفتاريهاي انسان از اسير و بندي شكم بودن ناشي ميشود. آنگونه كه بزرگان گفتهاند: اسير بطن اهل باطن نميشود و تا شكم داير شدن است، دل باير است.
چون حيات عاشقان از مطبخ تن تيره بود پـس مهيـا كـرد بهر مطبخ ايـشان صيام
مولانا
اميرالمومنين (ع) نيز ميفرمايد: فطانت و كياست با بطانت و شكمبارگي يك جا جمع نميشود: « لا تجتمع الفطانت ولا البطانة و العزيمة ولا الوليمه » قرآن ضمن نقل حكايت سپاه بني اسرائيل كه پس از حضرت موسي (ع) به جهاد رهسپار بودند مي فرمايد: فرماندهشان طالوت به آنها گفت: خداوند آزماينده شما به جويباري است كه هر كس از آن بنوشد از من نيست و هر كس از آن نخورد او از من است: «انّ الله مبتليكم بنهَر فمن شرب منه فليس منّي و من لم يطعمه فانّه مني»، (بقره ، 249) در ادامه مي فرمايد: « فشربواْ منه الا قليلاً منهم »، (بقره 249) و نتوانستند در مقابل وسوسة نوشيدن آب مقاومت بكنند. يا در حكايت آدم و حوّا و سكونت آنها در بهشت مي فرمايد: شيطان آنها را نسبت به خوردن شجره منهيه وسوسه كرد و آنها نتوانستند مقاومت كنند: «فاكلا منها فبدت لهما سؤاتهُما»، (آنگاه از آن [ميوه ممنوعه] خوردند و عورتهايشان بر آنان آشكار شد)، (طه ، 121) و اين كارشان موجب هبوط آنها از بهشت گرديد: « قال اهبطا منها جميعاً بعضكم لبعض عدو ...»، ( [و] فرمود : همگي از بهشت پائين رويد – برخي از شما دشمن برخي ديگر ...)، ( طه ، 123 ) . خداوند يك روزي هاي ظاهر دارد كه: « ما من دابّه الا علي الله رزقها »، (و هيچ جنبندهاي در زمين نيست مگر اينكه روزي او بر خداوند است)، ( هود ، 6 ) بر سر هر سفره بنشستم خدا رزاق بود. «و كايِّن من دابه لا تحمل رزقها الله يرزقها و اياكم »، (و چه بسيار جنبندهاي كه عهدهدار روزي خود نيست بلكه خداوند روزي بخش او و شماست)، (عنكبوت ،60) در قرآن آنجا كه سخن از خوردن است تفاوتي بين انسان و ساير حيوانات مشاهده نمي شود مثلاً ميفرمايد: «والذين كفرواْ يتمتّعون و يا كلون كما تا كل الانعام»، (و كافران [از ظواهر زندگي] بهره بر مي گيرند و همانگونه كه چهارپايان ميخورند ، ميخورند و ميخوابند )، (محمد ، 12) يا مي فرمايد: «اَنّا صبنا الماءَ صبّا. ثمّ شققنا الارضَ شقّا. فانبتنا فيها حبّا . و عِنبا و قضباً. و زيتونا و نخلاً. و حدائق غلبا. و فاكهة و ابّاً. متاعاً لكم و لانعامكم»، (ما آب را به فراواني فرو ريخته ايم. سپس زمين را به نيكي بر شكافتهايم . و در آن دانه [ها] روياندهايم. و نيز انگور و سبزيجات و درخت زيتون و خرما. و بوستانهاي انبوه. و ميوه و علف. براي برخورداري شما و چارپايانتان)، (عبس ، 25 – 32). آية «متاعاً لكم و لانعامكم» در سوره مباركه نازعات نيز آمده است[آيه 33]. ملاحظه ميشود ميفرمايد: اين خوردنيها براي شماست و چهارپايانتان، همانگونه كه در سوره طه مي فرمايد: «كلوا و ارعوا انعامكم »، (بخوريد و چهارپايانتان را بچرانيد)، (طه، 54) ولي آنجا كه ناظر به مراتب متعالي حيات ميباشد سخني از خوردن و خوابيدن نيست بلكه اينها تا جايي موضوعيت دارند كه وسيلهاي براي رسيدن به اهداف متعالي باشند نه اينكه خود هدف و غايت محسوب شود.
خوي حيواني سزاوار تو نيست ترك اين خو كن كه انسانت كنند
مثلاً آنجا كه سخن از علم و دانش است انسان در كنار فرشته ميآيد: «شهدالله انّه لاالهالا هو والملائكة و اولوالعلم قائماً بالقسط ...»، (خداوند كه در اين دادگري استوار است و فرشتگان و عالمان [راستين] گواهي ميدهند كه خدايي جز او نيست)، (آلعمران، 18)
خواب و خورت ز مرتبه خويش دور كرد آنگه رسي به خويش كه بي خواب و خور شوي
از پـاي تـا سـرت همه نور خـدا شـود در راه ذوالـجـلال چـو بـي پـا و سـر شـوي
كساني با مراقبه، تجليه و تحليه سرا پا نور ميشوند و كساني نيز تماماً ظلمت، قرآن رسول گرامي اسلام را به عنوان «سراج منير»، (احزاب ، 46) توصيف ميكند و در سورة رحمن در وصف حال گناهكاران ميفرمايد: «يؤخذ المجرمون بسيماهم فيؤخذ بالنواصي والاقدام»، (گناهكاران با نشانههايشان شناخته شوند، آنگاه از موهاي پيشاني و پاهايشان گرفته [و به دوزخ] افكنده شوند.)، (رحمن ، 41). پيشاني و پا، نمادي از تمام وجود و اول و آخر پيكرهبندي انسان است كه اين مجرمان و گناهكاران تمام وجودشان نافرماني و معصيت شده است . رسول اكرم در ادامه خطبه شعبانيه ميفرمايد: «جُعلتم فيه من اهل كرامة الله» كرامت يك قِسمش ذاتي است و يك قسمش اكتسابي، ماه رمضان زمان درك كرامت اكتسابي است، غرض اين ماه عظيم كه خداوند به خودش منسوب فرموده و تنها ماهي است كه در قرآن از آن نام برده شده است: «شهر رمضان الّذي اُنزل فيه القرآن»، (بقره ، 185) ماه ضيافت خداوند است اگر در طول 11 ماه مهمان ناخوانده خداوند باشيم در اين ماه مهمان خوانده هستيم و خداوند: «صلا در داده خوان انداخته» و فرموده: «يا ايهاالذين امنوا كتب عليكم الصيام »، (بقره ، 183). انسان در اين ماه مهمان دعوت شده خداوند است و اسباب پذيرايي تدارك ديده شده فراتر از رزق و روزي ظاهري ميباشد قرآن در سورة ذاريات فرموده: «انّ الله هو الرّزاق ذوالقوّة المتين»، (ذاريات، 58) تمام روزيهاي ما از طرف خداوند است يك قِسم از آنها روزي ظاهري و آفاقي ميباشد ولي روزيهاي ديگري هم هست كه در فرصت هاي مناسب توزيع مي شود و نبايد از آنها غفلت ورزيد. در دعاي روز اوّل ماه مبارك رمضان عرض ميكنيم: «و نبّهني فيه عن نومَة الغافلين» از مصاديق غفلت بي تفاوتي نسبت به فرصتها و در رأسشان ماه مبارك رمضان مي باشد .رسول گرامي اسلام ميفرمايد: «انّ لرّبكم في ايام دهركم نفحات الا فتعرّضوا لها» مولانا گويد :
گـفت پيغمبـر كـه نفحتهـاي حـق انــدريـن ايــام مــي آرد سبـــق
گوش و هوش داريد اين اوقات را در ربـائـيد ايـن چـنيـن نـفـحـات را
نفحه آمد ، مر شما را ديد و رفـت هر كه را مي خواست جان بخشيد و رفت
نـفـحه ديگـر رسـيد آگـاه بـاش تـا از ايـن هـم و انـماني خـواجه تاش
مثنوي معنوي ، دفتر اول
ارزشمندترين و مهم ترين رزق و روزي خداوند در اين ماه، قرآن مي باشد كه خداوند از آن در دو مورد با عنوان رحمت ياد كرده است و در اين ماه رحمت بر قلب اشرف كاينات نازل شده و به كساني كه به ضيافت الهي دعوت شده اند توصيه شده است تا حد امكان در محضر اين امانت عظيم الهي باشند و از آن برخوردار و بهره مند گردند. قرآن «حبل المتين» است كه يك طرف آن دست خداوند است و طرف ديگر دست بندگان: «احد طرفيه بيد الله سبحانه و تعالي والطرف الاخر بايديكم» و ما با تمسك به اين طناب خودمان را از چاه ظلماني دنيا بالا ميكشيم و يوسف جان را كه آن نيز مانند حبل المتين قرآن يك طرفش به دست خداوند است و طرف ديگرش در بدن قرار گرفته تعالي ميدهيم.
از مقامات تبتل تا فنا پله پله تا ملاقات خدا
مثنوي معنوي ، دفتر سوم ، بيت : 4235
اين ارتقا و تعالي وقتي محقق مي شود كه انسان بنديِ تعلقات و دلبستگيها نباشد، بتواند از زمين دل بكند و به آسمان دل ببندد و صعود كند. از مهم ترين اغلال و موجبات زمين گير شدن انسان گناهان مي باشند، در احاديث آمده است: «انّ انفسكم مرهونة بذنوبكم ففكّوها بالاستغفار» ماه رمضان فرصت مغتنم و مباركي است براي استغفار و سبك ساختن خود از بار گناهان و تعلقات كه بدون اين رهيدگي امكان درك فوز و فيض به صورت مطلوب و موثر ممكن نخواهد شد.
سبك نساخته از دانه خويش را چون كاه اميـد جـاذبه از كهـربـا نبايد داشـت
رمضان از مصاديق « وسيله » و اسباب تقرب به خداوند مي باشد كه در قرآن مي فرمايد : «اتقوا الله وابتغوا اليه الوسيله»، (مائده ، 35) و موجب بخشيده شدن گناهان ميشود چنانكه رمضان كه نام ماه روزه مي باشد از مصدر «رمض» به معني شدن گرما و تابش آفتاب بر رمل و شنزار مي باشد و شايد مفهوم آن يا يكي از مفاهيم آن، آنگونه كه گفته اند به سوخته شدن گناهان در اين ماه دلالت كند و رسول گرامي اسلام (ص) نيز فرموده است: « فانّ الشّقي من حَرُم عن غفران الله في هذا الشهر».
آن دل كه همي ترسد از مشعله آتش والله كه به جز روزه مر او را سپري نيست
سنايي
ماه رمضان، ماه بازيابي خود گم شده و رها شدن از دست خود سافل و فرودين مي باشد كه با مخالفت نمودن و ترك تمنيات آن صورت مي پذيرد . از نظر اصطلاحي گفته مي شود: «الصيامُ الامساكُ عن المفطرات» و اين نشان غالب آمدن بر وسوسه نفس ميباشد. مرحوم عابد تبريزي ميگويد:
به لطفي دردهايم را دوا كن ز خود بيگانه با خود آشنا كن
خداوندا من از من در عذابم به حق خود مرا از من رها كن
امام سجاد(ع) خطاب به ماه رمضان ميفرمايد: «السلام عليك ما اكثر عتقاء الله فيك» و اگر اين رهايي از خود محقق شود :
چــون رهند از دست خــود دستي زننــد چــون جهند از نقص خود رقصي كنند
مـطـــربـانشان از درون دف مــي زننـد بحـــرها در شــورشـان كف مي زنند
تــــو نبـيني ليـك بهـــر گــوشـشـان بـرگهــا در شـاخـها هم كـف زنـان
تـــو نبيـني بـــرگهـــا را كـــف زدن گـوش دل بـايــد نـه اين گوش بـدن
سِـــر كشـــد گـــوش محمد در سُخن كـش بـگـويد در نُبـي حـق ، هـواُذن
سر به سر گوش است و چشم است و اين نبي تـازه رومـا ، مـرضعست او ، ما صَـبي
مثنوي معنوي، دفتر سوم، ابيات: 95-103
و باز در این ایام مبارک يادي شود از استادِ بزرگوارم، عبد عابد و عارف خداوند «عابد» (ره) كه ميگويد:
تعينهاست پيش پاي سالك در ره منزل كه از مرز خودي گر بگذرد رهرو خدا گردد
از بارزترين نشانههاي روزه، اجتناب از خوردن و نوشيدن ميباشد و در كنار آن پرهيز از بر زبان آوردن سخنان ناروا، امام صادق (ع) مي فرمايد: «بپرهيزيد از گفتار بد، دروغ، افتراء، ستيزه جويي با مردم، بدگماني، غيبت، سخن چيني» و اين كنترل دهان موجب مي شود كه به تعبير مولانا دهان ديگري باز شود كه مآكول آن نه اين خوردنيهاي معمول و متعارف بلكه لقمههاي راز و مأكول نور باشد. در حديث معراج آمده است نتيجه روزه كمخوري و كمگويي مي باشد كه موجب حكمت، معرفت و صفاي باطن ميگردد. امام صادق (ع) از رسول گرامي اسلام نقل ميكند كه: «من عرف الله منع فاه من الكلام و بطنه من الطعام». ميتوان گفت: اصلاً از منظري زندگي «حق السكوتي» است كه به ما عطا شده است، منظور با كنترل اعضا و حواس ظاهري ، حواس باطني فعال و شكوفا ميگردند:
زيـن خـورِشهـا انـدك انـدك بـاز بُـر كـين غـذاي خـر بـوَد نـــه آن حُـــر
تــا غــذاي اصــل را قـابـل شــوي لقـمه هـاي نـــور را آكـــل شـــوي
عكس آن نورست كين نان نان شده اسـت فيض آن جان است كين جان جان شده است
چـون خـوري يـك بار از مأكول نور خـاك ريـــزي بر ســـر نـان و تـنـور
مثنوي معنوي، دفتر چهارم، ابيات: 1955-1959
فهم نان كردي نه حكمت اي رهي زآنچه حق گفتت « كلوامن رزقه »
رزق حق حكـمت بود در مرتـبت كـان گـلو گيـرت نبـاشد عاقبت
ايـن دهـان بستي دهاني بـاز شـد كو خـورنده لقمـه هـاي راز شد
گـز ز شـير ديـو تـن را وا بُـري در فـطام او بسـي نعمت خـوري
مثنوي معنوي، دفتر سوم، ابيات: 3745-3748
همانگونه كه وقتي اين دهان را ببنديم دهان ديگري باز مي شود اگر اين چشم و گوش را هم ببنديم چشم و گوش ديگري باز ميشود .
پنج حسي هست جز اين پنج حس آن چو زرّ سره و اين حسها چـومس
اندر آن بـازار كـاهِل مـحشـرنـد حسّ مس را چون حس زر كي خرند
حسّ ابدان قوت ظلمت مي خورد حــسّ جـان از آفـتـابي مـي چـرد
مثنوي معنوي ، دفتر دوم ، ابيات : 49-51
رسول گرامي (ص) در خطبه شعبانيه مي فرمايد: «واحفظوا السنتكم و غضّوا عّما لايحلّ النظر اليه ابصاركم و عمّا لا يحلّ الاستماعُ اليه اسماعكم» و با چشم پوشي نمودن از آنچه رهزن است و ارزش خيره شدن ندارد، چشم ديدني هاي واقعي را ميبيند آنگونه كه باز رسول گرامي اسلام مي فرمايد: «غضّو ابصاركم ترون العجائب».
گوشم شنيد قصه ايمان و مست شد كو قسم صورت ايمانم آرزوست
مولانا
عطار روزه را حفظ دل از خطرات مي داند و افطار را مشاهده:
روزه حفظ دل است از خطرات پـس بـود با مـشاهده افطـار
آنگون كه بزرگان اهل معرفت گفتهاند: صوموا للرؤية وافطرو اللرّوية همچنين عطار ميگويد: روزه آن است كه تولّدي تازه رهاوردش باشد:
اين روزه نيست گر شرف روزه بايدت بيرون شوي ز تويي تو بر مثال مار
استفاده حداكثري از حواس ظاهري موجب غافل شدن از ياد خداوند خواهد گرديد و عارفان نسبت به اين امر حساسيت و عنايت خاصي دارند چرا كه مثلاً استفاده بدون ملاحظه از چشم، نتيجه اش اين خواهد شد كه: «هر چه ديده بيند دل كند ياد » دل به فرمان حواس است، مجاري حواس انواع و اقسام داده ها و اطلاعات را به دل و مغز فرو مي ريزند و ذهن با آنها مشغول ميشود. وقتي كه ما با خودمان هستيم و افكار و خطوراتي ذهن و ضمير ما را به خود مشغول ميسازند اگر آنها را ريشه يابي كنيم خواهيم ديد كه اغلب آنها از مجاري حواس وارد ذهن ما شده اند، سخن گزندهاي شنيدهايم يا منظره ناخوشايندي ديدهايم يا ... همه دست و پاي روح ما را ميكِشند و به چند پاره شدن سوق مي دهند، قرآن در تمثيلي مي فرمايد: «ضرب الله مثلاً رجلا فيه شركاءُ متشاكسون و رجلا سَلَماً لرجل هل يستويان مثلاً »، (خداوند كسي را مثل مي زند كه شريكاني ستيزهجو دارد و كسي [ بي مدّعي ] ويژه يك مرد است ، آيا اين دو برابر و همانندند ؟ ) ، ( زمر ، 29 ). و نيز از زبان حضرت يوسف (ع) ميفرمايد: «ءارباب متفرّقون خيرً ام الله الواحد القهار»، (آيا خدايان گوناگون بهتر است يا خداوند يگانه قهار؟»، (يوسف، 39).
خيالات گوناگون از مجاري حواس وارد مي شوند و ما را به خود مشغول ميسازند و از مهمترين موانع سلوك مي باشند. مولانا گويد :
جان همه روز از لگدكوب خيال وز زيان و سود و از خوف زوال
ني صفا ميماندش ني لطف و فر نـي به سـوي آسمـان راه سفـر
مثنوي معنوي ، دفتر اول ، ابيات : 411-412
براي كنترل خيالات بايد حواس را كنترل و تحديد نمود، مولانا در ديوان شمس گويد:
كاشكي از غير تو آگه نبودي جــان من خود ندانستي به جز تو جان معني دان من
هر چه بينم غير رويت نور چشمم كم شود هـر كسي را ره مده اي پرده مــژگان من
و در دفتر دوم مثنوي اسراف در استفاده از حواس را عين بخل ورزيدن به سعادت ميداند و توصيه مي كند كه هر كلام و هر منظره اي را نبايد اجازه داد به ذهن و ضمير وارد شود كه نهايتاً موجب كوردلي مي شود و «شر العمي عمي القلب».
لب ببند و كف پر زر بر گشا بخـل تن بگـذار پيـش آور سـخا
ترك شهوتها و لذتها سخاست هر كه در شهوت فروشد برنخاست
مثنوي معنوي، دفتر دوم، ابيات: 1271 – 1272
اينكه رسول اكرم (ص) ميفرمايد: در اين ماه مبارك «والشياطين مغلوله فاسئلو ربكم ان لا يسلّطها عليكم» و حضرت سجاد (ع) در آخر ماه خطاب ماه مبارك رمضان ميفرمايد: «السلام عليك من ناصر اَعان عليالشيطان» از مصاديق و موارد مهم تسلط يافتن به شيطان كنترل نمودن اعضا و جوارح ميباشد كه در اين صورت شيطان را راه نفوذي بر آدمي نخواهد بود. رسول اكرم(ص) مي فرمايد: «لو لا تكثير كلامكم و تمريج قلوبكم لرأيتم ما اري ولسمتعم ما اسمع»، (اگر پرحرفي و خطورات قلبيتان نبود آنچه ميبينيم ميديد و آنچه ميشنوم ميشنيديد). در دعاي روز هيجدهم ماه مبارك رمضان مي خوانيم : «الّهم نبهني فيه لبركات اسحاره و نوّر فيه قلبي بضياء انواره و خذ بكل اعضايي الي اتّباع اثاره بنورك يا منوّر قلوب العارفين». كتاب «نيايش» گاندي از انتشارات نشر ني در رابطه با روزه جوارحي و نتايج سكوت مطالب مهم و ارزشمندي دارد كه در اين رابطه قابل استفاده است.
امام فخر رازي در تفسير آية شريفه: « ما كذب الفؤاد ما رآي »، (نجم ،11) ميگويد: دل اگر دل باشد آنچه را كه پيامبر (ص) ديد ميبيند، مولانا ميگويد: همانگونه كه ستون حنّانه از هجر رسول (ص) ناله كرد تو نيز از تخته چوبي كمتر نيستي حنّانه شو! : «كمتر ز چوبي نيستي حنّانه شو حنّانه شو» و در غزلي ديگر از ديوان شمس نيز مي گويد: همانطور كه پيامبر (ص) به معراج رفت شما نيز برويد:
به معراج برآئيد چو از آل رسوليد رخ ماه ببوسيد چو بر بام بلند يد
در احاديث آمده است: « اذا اراد الله بعبد خيراً فتح عين قلبه فيشاهد ما كان غائباً عنه»، «به چشم از معرفت نوري ببخش، ارنه بي چشمي» و بهترين وسيلة زمينه سازي رؤيت نيز ذكر الله و تلاوت قرآن مي باشد : « جلاءُ هذه القلوب ذكر الله و تلاوت القرآن » دلي كه قرآن در آن نباشد خانه مخروبه است «اعينهم في غطاء عن ذكري»، (ديدگانشان در پرده غفلت از آيات من بود)، (كهف ، 101) علي (ع) ميفرمايد: « و انّ للذكرلاهلا اخذوه عن الدنيا بدلا » ، (براي ياد خدا اهلي است كه آن ياد را به جاي دنيا انتخاب كردهاند)، ( نهج البلاغه ، خ 220 ) رسول اكرم (ص) در خطبه شعبانيه ميفرمايد: «فاسئلوا الله سبحانه بينات صادقه و قلوب طاهره ان يوفقكم لصيامه و تلاوة كتابه» از بزرگترين نعمت هاي الهي و در رأس تمام نعم «قرآن مجيد» است كه در سورة رحمن ضمن شمارش نعمتهاي الهي ميفرمايد: « الرحمن. علّم القرآن. خلق الانسان. علّمه البيان... »، (رحمن ، 1-4) و تعليم قرآن مقدم بر خلقت انسان ذكر شده است، خداوندي كه «يطعم ولا يُطعَم » است در اين ماه با مائده و مادُبه قرآني از بندگان خود پذيرايي ميكند. غرض اينكه اشاره شد: اين ماه «شهرالله» است و روزه داران نيز به ضيافت الله دعوت شدهاند و روزه نيز براي خداوند است كه فرموده است: «الصوم لي و انا اَجزي به» و نكته لطيف و مهم در رابطه با اين حديث قدسي اينكه خداوند روزه را به خود نسبت داده است در طول تاريخ نيز روزه فقط براي خداوند گرفته شده است و براي بتها و الههها روزه نميگرفتند هر چند عبادت يا قرباني ميكردند، يك وقت روزه گرفتن در نازلترين حالت و مرتبه فايده جسماني مي تواند داشته باشد كه نقل شده است، «صوموا تصّحوا» يك وقت براي تقويت اراده مفيد مي باشد در يك مرحله براي باخبر شدن از حال فقرا و كساني كه غذايي براي خوردن ندارند مفيد مي باشد ولي اينها مراتب نازله نتايج روزه هستند در يك جامعة اسلامي كه اهل آن قلباً به نماز و روزه اعتقاد دارند اصولاً نبايد فقير و گرسنهاي باشد كه روزه حال آنها را به ياد اندازد، جرح جرداق نويسنده معروف لبناني كتاب « صوت العدالة الانسانيه » مينويسد: تعجب ميكنم كه چگونه در جامعهاي كه نهج البلاغه در آن هست ظلم هم اعمال ميشود؟! در مرتبهاي بالاتر تعليل روزه براي يادآوري گرسنگي و تشنگي روز قيامت ميباشد، ميتوان گفت: كساني در قيامت تشنه و گرسنه خواهند بود كه در اين دنيا هم از برخورداري و تملك سير نميشوند اسير طمع ورزيهاي نفس ميباشند كه در احاديث آمده است: «الطمع وثاق اكيد» كسي كه در اين دنيا از حلال و حرام تصاحب مي كند و قانع نميشود در آخرت نيز تشنه و گرسنه خواهد بود. قشيري مي گويد: خداوند اين دنيا را به «لعب» تشبيه فرموده كه مانند لعاب است و هيچكس با آن سير نميشود .
دوزخست اين نفس و دوزخ اژدهاست كوبه درياها نگردد كم و كـاست
هفـت دريـا را در آشــامـد هنــوز كم نگردد سوزش آن حلق سـوز
سنـگـهـا و كــــافـران سنـگــدل انـدر آينـد انـدرو زار و خجـل
هم نگردد سـاكن از چـندين غـــذا تـا زحـق آيـد مر او را اين نـدا
سيـر گشتي سير؟ گـويـد نـه هـنوز! اينت آتش اينت تابش اينت سـوز
عــالمي را لقـمه كـرد و در كـشيـد معده اش نعره زنان « هل من مزيد»
مثنوي معنوي ، دفتر اول : ابيات 1375-1380
در اين ماه درهاي بهشت باز مي باشند، «بابُك مفتوح للراغبين» و درهاي جهنم بستهاند بايد كوشيد مفتاح ، مغلاق نشود، چرا كه كليد با حركت دادن به سمتي باز و با حركت دادن به جهتي ديگر قفل ميكند.
آمد رمضان و عيد با ماست قفل آمد و آن كليد با ماست
انوري
مرتبه بالاتر روزه: «الصوم لي» ميباشد كه براي رسيدن به اين مرتبه بايد «شهر الّهي» شد نعمتهاي اخروي نظير «و ما عندالله خير و ابقي»، (قصص ، 60) نيز «و رزق ربك خير و ابقي»، (طه، 131) براي خيليها ميتواند باشد كه در جاي خود بسيار ارزشمند هستند ولي آنچه مهم است رسيدن و ادراك مرتبه «والله خير و ابقي»، ( طه،73) ميباشد ، خواجه عبداله انصاري ميگويد :
از غير جدا شدن سر ميدان است كار آن دارد كه با تو در پيمان است
اين بندگان به مرتبهاي از رهيدگي رسيدهاند كه حتي اخلاص را هم نميبينند به تعبير صدرالدين قونوي: « من رُزق الطهاره حتي عن الاخلاص فقد منح الخلاص».
ز هـر چه غيـر يار اسـتغـفرالله زبـود مـستعـار اسـتغفـرالله
دمي كآن بگذرد بي ياد رويش از آن دم بـي شمار استغفرالله
زبان كان تر به ذكر دوست نبوَد ز شرّش الحـــذر اسـتغفرالله
فيض كاشاني
و اين در واقع «ورع صديقين» است كه از غير خدا روي گردانند. رسول گرامي اسلام در خطبه شعبانيه مي فرمايد: «انفاسكم فيه تسبيح. نومكم فيه عباده. اعمالكم فيه مقبول». در اين ماه نفسهاي شما عبادت است و معادل سبّوح قدوس گفتن مي باشد ، در واقع براي چنين كسي دنيا ، « متجر اولياء الله » شده است كه خيرات و بركات ماندگاري دارد ، «ايامه افضل الايام» همانطور كه در خطبه شعبانيه رسول اكرم (ص) اين ماه را توام با بركت، رحمت و مغفرت توصيف فرموده است «بركت» در واقع خير ماندگار ميباشد ، بركه را نيز به خاطر اينكه آب در آن جمع مي شود بركه ميگويند. در اين ماه خوابيدن عبادت است و اعمال مقبول درگاه الهي واقع مي شوند اين قبولي عمل ، مقدمهاي است براي اينكه شخص خودش مقبول درگاه حق واقع شود . يك وقت انسان در مقطعي كار خوب انجام مي دهد ولي خودش هنوز به مرتبه اي نرسيده است كه گوهر ذاتش به تمام معني خوب شود و محتمل است كه در لغزشگاهها در معرض خطر واقع شود ولي در مرتبه اي بالاتر ، گوهر ذاتش خوب ميشود و فرشته سيرت مي گردد : « قبيحاً بذي العقل ان يكون انساناً اذا امكنه ان يكون ملكا » در اين صورت خودش مقبول حق واقع مي شود : « مژده بده مژده بده ، يار پسنديد مرا » همانگونه كه خداوند حضرت مريم (س) را پذيرفت : « فتقبلها ربّها بقبول حسن وانبتها نباتاً حسنا »، (آلعمران ، 37 ) پس از آنكه كه مادرش او را «محرر» وقف معبد و خدمت خداوند نمود و آزادي واقعي نيز در همين وقف خدا بودن ميباشد. «هواي خواجگيم بود بندگي تو كردم».
به ولاي تو كه گر بنده خويشم خواني از سر خواجگي كون و مكان برخيزم
ماه رمضان به تعبير امام سجاد (ع) «اكرم مصحوب منالاوقات» ميباشد و چون خود كريمترينِ اوقات است اين قابليت را نيز دارد كه به اهل روزه واقعي كرامت بدهد چرا كه مصاحبت موجب خوپذيري و تسرّي صفات مي شود و نتيجتاً انسان نيز در اين ماه به صفت كرامت آراسته ميگردد كرامت يعني مبرّا و منزه بودن از پستي و فرومايگي، برخوردار بودن از علو همت و بزرگواري و صفتي است كه اصالتاً و با لذّات از خداوند نشأت ميگيرد و خداوند كريم علي الاطلاق و «اكرم » ميباشد آنگونه كه در قرآن مي فرمايد : « اقرأ و ربّك الاكرم »، ( علق ، 3 ) و ديگران نيز به تناسب مي توانند خود را از اين صفت برخوردار سازند ، مثلاً پيامبر گرامي اسلام در قرآن با صفت « رسول كريم »، ( حاقه ، 40 ) توصيف شده است يا امامان معصوم در زيارت جامعه كبيره با صفتِ كرامت توصيف شده اند: « عادتكم الاحسان، سحبيتكم الكرم » نيز فرشتگان از مصاديق اهل كرامت مي باشند قرآن مي فرمايد: « بل عباد مكرمون . لا يسبقونه بالقول و هم بأمره يعملون » ، ( آنان [ فرشتگان ] بندگاني گرامي اند . در سخن بر او پيشدستي نكنند و آنان به فرمان او كار كنند . ) ، ( انبياء ، 26-27 ) قرآن با وصف كريم توصيف شده است : « انه لقرآن كريم ، في كتب مكنون » ، ( واقعه ، 56-57 ) و « فمن شاء ذكره . في صحف مكرّمه . مرفوعة مطهره » ، (عبس، 13-15) و وسيله اي براي نيل به اشرف منازل كرامت مي باشد آنگونه كه حضرت سجاد (ع) در دعاي ختم صحيفه سجاديه از خداوند مي خواهد: «واجعل القرآن وسيلةً لنا الي اشرف منازل الكرامه» كرامت در قرآن و بينش وحياني به هيچ وجه منوط به برخوردار بودن از اعتباريات نظير نام و نان و مال و جاه و نظاير اينها نيست بلكه اگر داشته ها رنگ و بوي دنيوي داشته باشند نه تنها موجب كرامت نيستند بلكه شايد نشانه دنائت نيز باشند چرا كه ريشه كلمه دنيا شايد از «دني» به معني پست و مفهوم مخالف كريم باشد و امير(ع) مي فرمايد : « الاحرّ يدع هذه اللّماظه لاهلها؟ » ، ( نهج البلاغه ، حكمت 456 ) بلكه كرامت منوط به برخوردار بودن از ارزشهاي متعالي مي باشد مثلاً سوق دادن و تغيير خُلق به سمت و سوي فرشته سيرتي موجب نيل به كرامت مي شود كه اشاره شد فرشتگان از اهل كرامت مي باشند و اين براي انسان ممكن و مقدور مي باشد كه برخوردار از «صيروت» و «شدن» است نه صرفاً « بودن » و اين نكته مهم در واقع به تعبير آيتالله سيدمحمدحسن الهي برادر علامه طباطبايي عصاره حكمت عملي ميباشد و در اين راستا حتي مي تواند از فرشته نيز فراتر رود .
فرشته عشق نداند كه چيست قصه مخوان بخواه جام و گلابي به خاك آدم ريز
حافظ
انسان با عشق ورزي و شفقت بي شائبه و بدون چشم داشت به همنوعان مي تواند خود را به والاترين مراتب قرب حق نايل گرداند چرا كه خلق « عيال » خداوند مي باشند و او با نيكي و احسان به بندگان مشمول رحمت حق ميگردد : « انّ رحمت الله قريب من المحسنين » ، (اعراف ، 56 ) . از ملاكهاي كرامت برخوردار بودن از تقوا مي باشد كه قرآن مي فرمايد : «انّ اكرمكم عندالله اتقيكم » ، ( گرامي ترين شما در نزد خداوند پرهيزگارترين شماست ) ، (حجرات ، 13 ) ماه رمضان نيز ماه تقوا مي باشد : « يا ايها الذين امنوا كُتب عليكم الصيام كما كُنت علي الّذين من قبلكم لعلكم تتقون » ، ( اي مؤمنان بر شما روزه مقرر گرديده همانگونه كه بر كساني كه پيش از شما بودند نيز مقرر شده بود ، باشد كه تقوي پيشه كنيد ) ، (بقره ، 183) و اگر اين ماه همراه با بركت باشد چنانكه هست و پيامبر (ص) در خطبه شعبانيه ميفرمايد : «قد اقبل اليكم شهر الله، بالبركة و الرّحمة و المغفره » و حضرت سجاد (ع) ميفرمايد : « السلام عليك كما و قدتَ فدتُ علينا بالبركات» ، ( صحيفه سجاديه، دعاي وداع با ماه مبارك ) خيرات و بركات اين ماه مبارك نيز با تقوا همراه مي باشد كه : « ولوانّ اهل القري امَنوا و اتّقَوْ لفتحنا عليهم بركات من السماء والارض و لكن كذّبوا فاخذنهم بما كانوا يكسبون » ، ( و اگر اهل [ آن ] شهرها ايمان آورده و تقوا پيشه كرده بودند ، بر آنان [ درهاي ] بركاتي از آسمان و زمين بر ميگشوديم، ولي [آيات و پيامهاي ما را ] دروغ انگاشتند ، آنگاه به خاطر كار و كردارشان ايشان را فرو گرفتيم)، ( اعراف ، 196 ) . منظور اهميت و محوريت داشتن تقوا در اين ماه عظيم مي باشد كه شخص روزه دار با مراقبت از حواس و جوارح خود دايرة مأذونات خود را در گسترده اي محدودتر از مقدورات در نظر مي گيرد و با زيستي اخلاقي و معنوي به مراتب عاليه كمال نائل ميگردد . همچنين اشاره شد كه از مصاديق كرامت «قرآن» ميباشد و اين ماه نيز ظرف نزول قرآن ميباشد كه به تعبير آيت اله شاهآبادي «مكاشفهاي تام از علم الهي» بوده و زمينه ساز صعود انسان ميباشد. خداوند وقتي ماه مبارك رمضان را توصيف ميفرمايد امتياز شاخص اين ماه را نه تشريع روزه كه نزول قرآن بر ميشمارد نمي گويد مثلاً: « شهر رمضان الذي وُجب فيه الصيام » بلكه مي فرمايد : « شهر رمضان الذي اُنزل فيه القرآن هديً للناس و بينات من الهدي و الفرقان » ، ( ماه رمضان كه قرآن در آن نازل شده است كه راهنماي مردم است و آيات روشنگري شامل رهنمودها و جدا كنندة حق از باطل در بردارد )، (بقره ، 185). و هر چند كه اين ماه تمامي ساعات و لحظات شب و روزش ارزشمند و جزو با فضيلت ترين ايام سال مي باشند : « ايامه افضل الايام ، لياليه افضل اليالي ، ساعاته افضل الساعات » ولي شريف ترين زمان اين ماه شب قدر مي باشد كه قلب عظيم و اقيانوس وار رسول گرامي اسلام فرودگاه وحي تقليل گرديد و حقيقت بيش از 6000 تجلي كه فقط يك تجلي حضرت موسي(ع) را در طور سينا مدهوش و بيهوش ساخت ( اعراف ، 143) بر قلب حضرت (ص) نازل گرديد : « التي ضعف الجبال الرواسي علي صلابتها عن احتماله » ، ( صحيفه سجاديه دعاي ختم قرآن ).
بر من ار كوه اُحد واقف بودي هيبتش بدريدي و دل خون شدي
به ما نيز بزرگان اهل معرفت مانند شيخ شهاب الدين سهروردي و به تبع او ديگران نظير اقبال لاهوري توصيه نموده اند قرآن را به گونه اي بخوانيد مثل اينكه خداوند شما را مخاطب قرار داده و كلامش را بي واسطه به شما ابلاغ مي كند، اگر ديده بصير باشد قرآن هر آيه اش «بصائر » است آنگونه كه مي فرمايد : « قد جاء كم بصائرمن من ربكم » ، (به راستي روشنگريهاي از سوي پروردگارتان براي شما آمده است ) ، ( انعام ، 104 ) . مرحوم شيخ مجتبي قزويني مي گويد : در آية : « اقم الصلوة لدلوك الشمس الي غسق اليل و قرآن الفجر انّ قرآن الفجركان مشهودا » ، ( اسراء، 78 ) تامل كردم و با مداومت و تلاوت قرآن به هنگام فجر و سپيده دم ديدني ها را ديدم . آيت اله بهجت (ره) ميفرمايد: اگر ديده بصير باشد موقع تلاوت قرآن، پيامبر (ص) و ائمه اطهار (ع) را در قرآن ميبيند.
ديدن روي تو را ديده جان بين بايد وين كجا مرتبه چشم جهان بين من است
علي (ع) در خطبه 150 نهج البلاغه مي فرمايد : «ثم ليشحذنّ فيها قومٌ شحذالقين النضل تُجلي بالتنزيل ابصارهم و يُرمي بالتفسير في مسامعهم و يُغبقون كاس الحكمة بعد الصبوح »، (آنگاه در آن فتنهها بصيرت قومي چون تيز شدن شمشير به دست آهنگر تيز گردد، ديدههايشان به نور قرآن جلا گيرد، و حقيقت آيات در گوشهايشان طنين افكند، و شبانگاه از جام حكمت نوشند پس از آنكه در صبحگاهان آشاميده باشند).
قرآن، بهار دلها و زمينهساز شكوفايي وجودي آدمي است آنگونه كه اميرالمؤمنين (ع) ميفرمايد: «وفيه ربيع القلوب و ينابيع العلم»، (نهجالبلاغه، خ176)
ماه مبارك رمضان نيز بهار قرآن ميباشد و تلاوت توام با تدبّر قرآن از با فضيلت ترين اعمال اين ماه! ماه رمضان، موسم دعا و نيايش است. فرصتي براي رازگويي و نيازخواهي و كنده شدن از عالم كثرات و تعنيات و نيز حضور در محضر قرآن و درخواست از محضر كريم كه خود فرموده است: «واسئلو الله من فضله»، (نساء، 32). سزاوار است مهمترين خواستة ما در اين ماه كه قطعاً نافعترين تمنّا نيز خواهد بود تقاضاي معرفت يافتن به معارف ناپيداكرانه اين كتاب عظيم باشد كه به تعبير امام (ره) اگر تمامي عمر خود را به شكرانه اين نعمت بزرگ سر بر سجده گذاريم شكر اين نعمت را نميتوانيم به جا آوريم. از استاد استادان عارف وارسته آقاي دكتر سيد منوچهر مرتضوي به ياد دارم كه فرمود: ارزشمندترين هديه براي من ياد دادن نكتهاي قرآني ميباشد.
عروس حضرت قرآن نقاب آنگه براندازد كه دار الملك ايمان را مجرد بيند از غوغا
و سخن آخر اينكه: جبران خليل جبران ميگويد: «كريمان را با خواستن و گرفتن اكرام كنيد نه با دادن كه آنها فراتر از اعطاي ديگران هستند» حال، كريمي مثل حضرت «ذيالجلال و الاكرام» كه كريم مطلق ميباشد و كرامت ديگران نيز پرتوي از نور اوست. به طريق اولي سازوار خواستن و تمنا كردن است اين سخن را به سلمان فارسي نسبت دادهاند كه:
و فدتُ عليالكريم بغير زاد من الحسنات و القلب السليم
اميد كه در اين فرصت ارزشمند يك ماهه با اجابت مطلوب صلاي كريمانة حضرت حق، انبان خالي خود را پرسازيم كه: «تهي كيسه و پرنياز آمدم» و خود فرموده است: «اذا تقرّبَ اليّ عبدي شبراتقربتُ اليه ذارعا»، (وقتي بندهام به من يك وجب نزديك شود من يك ذراع به او نزديك ميشوم) شیخ بهایی در کشکول گوید: کریم کسی است که زود بپیوندد و دیر بگسلد و خداوند نیزبه واقع اینگونه است
غنيمت دان رمضان را چو عيدت روي ننموده است
و عيدت گر كنار رستي زغم جان بر كنارستي
اگر امـر تصومواْ را نـگهداري به امر رب
به هر يا رب كه ميگويي تو لبيك دوبارهستي
ديوان شمس
الحمدلله ربالعالمين
ازدواج و زندگی مشترک (2)...برچسب : نویسنده : farshiyaa2 بازدید : 125