حسین ،روح پرشکوه و بی شکوِه

ساخت وبلاگ

1. گاه با خود می گویم : حسین (ع) برخوردار از روحی پُر شُکوه و بی شِکوِه بود ؛ از آغاز حرکت رضای حق را طلب می کرد و دَمِ فرجامین نیز رِضًى بِقَضائِکَ می گفت إلهِى رِضًى بِقَضائِکَ تَسلِیمًا لأمْرِکَ لا مَعبودَ سِواکَ یا غِیاثَ المُستَغیثینَ

زاهد ظاهرپرست از حال ما آگاه نیست

در حق ما هر چه گوید جای هیچ اکراه نیست

در طریقت هر چه پیش سالک آید خیر اوست

در صراط مستقیم ای دل کسی گمراه نیست

نقل شده: روز عاشورا هرچه به ظاهر عرصه بر آن حضرت(ع) تنگ تر می شد چهره اش گلگونه تر می گشت!

2. مولانا حسین(ع) را صاحبِ جانی می داند "که از قرنی بِه است" و می گوید

پیش مؤمن کی بود این غصه خوار

قدرِ عشق گوش ؛ عشق گوشوار

پیش مؤمن ماتم آن پاک‌روح

شهره‌تر باشد ز صد طوفان نوح

پاک روح در یک معنا مترادف با روحِ پاک است که صفت و موصوف پس و پیش آمده اند ولی معنی عمیقترش این باشد که تماما روح شده ؛ تمام وجود عینِ لطافت و زلالی شده . مولانا گوید:

ساقی روحانیان روح شدم خیز خیز

تا که ببینند خلق دبدبه رستخیز

دوش مرا شاه خواند بر سر من حکم راند

در تن من خون نماند خون دل رز بریز

کشته شوم هر دمی پیش تو جرجیس وار

سَر بنهادن ز من وز تو زدن تیغ تیز

3.حسین "نَفسِ مُطمئنّه" بود ! استادم می گفت: نفسِ مطمئنه نفسی است که اقبال و ادبار خلق برایش یکسان است .

جان فدای قدم نادره مردانی باد

که کم و بیش نگردند ز هر بیش و کمی

حسین (ع) نیز در کربلا و بین راه می گفت: هر کس خواست بماند و هر کس خواست برود.

هر که خواهد گو بیا و هر چه خواهد گو بگو

کبر و ناز و حاجب و دربان بدین درگاه نیست

این چه استغناست یا رب وین چه قادر حکمت است

کاین همه زخم نهان هست و مجال آه نیست

+ نوشته شده توسط سیامک مختاری در سه شنبه چهاردهم شهریور ۱۴۰۲ و ساعت 22:31 |

ازدواج و زندگی مشترک (2)...
ما را در سایت ازدواج و زندگی مشترک (2) دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : farshiyaa2 بازدید : 51 تاريخ : چهارشنبه 15 شهريور 1402 ساعت: 2:34