سیری مباد سوختۀ تشنه کام راتا جرعه نوشِ چشمۀ شیرین گوار توستبیچاره دل که غارت عشقش به باد دادای دیده خون ببار که این فتنه کار توستهرگز ز دل امید گل آوردنم نرفتاین شاخ خشک ، زنده به بوی بهار توستصلَّی اللهُ عَلَیکَ یَا اَبَاعَبدِاللهِ + نوشته شده توسط سیامک مختاری در شنبه سی و یکم تیر ۱۴۰۲ و ساعت 21:31 | بخوانید, ...ادامه مطلب