مولانا جلال الدین بلخی از نوادر شگرف تبار انسانی، متفکری ژرف اندیش و از منظری، شوریده ای سبکبال بود که عقل و احساس را به گونهای نادر به هم آمیخته و در متعالی ترین صورت جمع آورده بود. او مرشدی بصیر است که در کتاب مثنوی و آثار منثورش عالیترین مفاهیم معرفتی را به زبانی ساده بیان می کند و از طرفی آتشفشانی فعال که در دیوان اشعارش سر بر آسمانِ معرفت می ساید و با دست شستن از تمامی تعنیّات حتی لفظ و عبارت، خود در قالب دیوانه ای کبیر، دیوان کبیر را می سراید و به حق این بیت مثنوی در توصیف احوال خودش نیز صادق است که : جمع صورت با چنین معنی ژرف نیست ممکن جز ز سلطانی شگرف جلال الدین محمد در سال 604 هجری قمری در شهر ورخ از توابع بلخ که در افغانستان واقع بود به دنیا میآید. [ جمله ای از آیت اله جوادی آملی به یادم آمد که بارها گفته است : افغانستان و بلخی که روزگاری مولانا را در خود بزرگ نموده و امروزه کتابش از پرتیراژترین کتابهای منتشر شده در غرب می باشد اکنون بزرگترین صادرکننده تریاک در جهان شده و بی تدبیری انسان را از کجا به کجا میرساند.] پدرش بهاء الدین محمدبن حسن خطیبی از خطیبان مطرح و نامدار آن دیار بوده که جایگاهی مقبول در چشم و دل اهالی آن منطقه داشته .نقل است در مقطع نوجوانی، مولانا به قصد زیارت کعبه از بلخ خارج و به سمت خانهی خدا رهسپار می شود. در مسیر حرکت, ...ادامه مطلب